تو «حقیقتو» نمیگی که آبروش نره
اون «دروغ» میگه که آبروت بره
بحثِ ذاته دیگه!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آبروش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
چه متن قشنگیه !
قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...
یکی رفت و،
یکی موند و،
یکی از غصه هاش خوندو
یکی برد و،
یکی باخت و،
یکی با قسمتش ساختو
یکی رنجید،
""یکی بخشید""
یکی از آبروش ترسید
یکی بد شد،
یکی رد شد،
یکی پابند مقصد شد
تو اما باش،
"""خدا اینجاست...!!
با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،
فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،
و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،
هر آن ممکن است شبی فرا رسد،
و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،
پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،
و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :
خوشحالم که هستید....
:)
نمیدونم شما هم اینجورین یا نه، ولی من دیگه تصمیم گرفتم شمعدونی رو نبینم! والا این چیه ساختن علاوه بر مسخره بازی همشون و اینکه اصل داستان قهر و آشتی متناوب اون دوتاس، از بس این هوشنگ بدبختو اذیت میکنن فیلم کوزت و سال های دور از خانه از این کمتر آدمو ناراحت میکنه!
این قسمت دیشبم که دیگه اشکم داشت در میومد :|
ماشینشو که له کردن
بهش چک زدن بعد ناراحتم شدن
اخراجم که شد
آبروشم که در خطره
صبونه شم که خوردن
اون یارو برادرخانمشم که پول خوردشم از هوشنگ می گیره
هیچ کسی هم که محل [...] بهش نمیزاره
یادت باشه....
دیگرانوبیخیییال....
ادم آبروش جلوخودش نره.........
سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترا
گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم…
//
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش
که صدا آب هویج داد عقدشم نکرد . . .
مادرشوهر و خواهرشوهرشم گیساشو کندن
چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود . . .
و اما بابای عروس با کمربند افتاد به جونش
تا جایی که جا داشت زد سیاه و کبودش کرد . . .
الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش !
باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون !
عشقشم الان دوتا بچه داره و زنشم خعلی دوس داره !!
ببین دختر جون.....
روزی که ازدواج میکنی اونی که میخنده مادرته
چون تو داری خوشبخت میشی و تو رو تو لباس عروسی میبینه
اما اونی که غم داره و از درون از جدا شدنت اشک میریزه
اونی که تو تا عمر داری ناموسشی
اونی که نمی تونه پشتت نباشه
اونی که تو آبروشی
اونی که با نابودی تو کمرش میشکنه....
بابات.....
ببین چقد به این پسرایی که میان و میرن فکر میکنی ..!
چقد بخاطرشون هر کاری میکنی ....!
واسه اون بابا... اون مرد اصلی کل عمرت یکم وقت بذار .......
بدون.. محبت تورو با هیچ مهر و محبتی تو دنیا عوض نمی کنه ...
اونه که ناز واقعی تورو با دنیا میخره نه پسری که ناز بودن تورو
واسه ارضاء نیازهای روحی و جسمی خودش میبینه ...
به بابات محبت کن دوست داشتنتو ابراز کن ببین بهت خیانت میکنه؟...
ببین محبتتو با دختر خوشکلو خوش هیکل تر از تو میفروشه؟...
ببین اشکتو در میاره؟ ...
نکن ...
همیشه نیستا...
سلامتی همه ی پدرا
ببین دختر جون.....
روزی که ازدواج میکنی اونی که میخنده مادرته
چون تو داری خوشبخت میشی و تو رو تو لباس عروسی میبینه
اما اونی که غم داره و از درون از جدا شدنت اشک میریزه
اونی که تو تا عمر داری ناموسشی
اونی که نمی تونه پشتت نباشه
اونی که تو آبروشی
اونی که با نابودی تو کمرش میشکنه....
بابات.....
ببین چقد به این پسرایی که میان و میرن فکر میکنی ..!
چقد بخاطرشون هر کاری میکنی ....!
واسه اون بابا... اون مرد اصلی کل عمرت یکم وقت بذار .......
بدون.. محبت تورو با هیچ مهر و محبتی تو دنیا عوض نمی کنه ...
اونه که ناز واقعی تورو با دنیا میخره نه پسری که ناز بودن تورو
واسه ارضاء نیازهای روحی و جسمی خودش میبینه ...
به بابات محبت کن دوست داشتنتو ابراز کن ببین بهت خیانت میکنه؟...
ببین محبتتو با دختر خوشکلو خوش هیكل تر از تو میفروشه؟...
ببین اشکتو در میاره؟ ...
نکن ...
همیشه نیستا...
سلامتی همه ی پدرا
سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترها گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم..........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش ک صدا اب هویج داد عقدشم نکرد.مادر شوهر خواهر شوهرشم گیساشو کندن چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود.....و اما بابای عروس!!! با کمربند افتاد به جونش تا جایی ک جا داشت زد سیاهو کبودش کرد.! الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش.باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون.عشقشم الان دوتا بچه داره زنشم خعلی دوس داره..!!!!
نتیجه ی اخلاقی:
در زمان عقد از پدر و مادر خویش اجازه بگیرید...! باتشکر!!