از دور تو را دوست دارم
از دور...
بی آنکه عطر تو را حس کنم
بی آنکه در آغوشت بگیرم
بی آنکه صورت را لمس کنم
تنها : (دوستت دارم)
من همین طور آرام دوستت خواهم داشت .️
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آرامَ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
به قول کمال خجندی:
آرامِ دلی
دفعِ غمی
مرهمِ دردی 🤍(:
ای ڪم حرفِ مݩ...
اگر بگویمت که کلامت آرامِ مـں اسٺ
بیشتـر حـرف مۍزنـی؟🫂.️.
.࿐
هیچ زنی را در هیچ کجای دنیا
نمیتوانی پیدا کنی که به یکباره
عاشق مردی شود.
زنها آرامآرام در یک مرد جوانه میزنند.
اینجور عشق های یک زن را،
هیچ تبری نمیتواند از پا دربیاورد...
.علیرضا اسفندیاری
کمی آرامتر از قبلم. انگار خشمی دیرینه را برونریزی کرده باشم! انگار فریادم را به گوش همانی رساندهام که باید، خشمم را بدون پرده به همانی ابراز کردهام که باید. دیگر با همه دعوا ندارم، دیگر بیدلیل خشمگین نیستم و فارغ از نتیجه، آرامترم.
کدخدا آب روستائیان را فروخته بود و من روستاییِ غمگین و خشمگینی بودم که جسورانه توی چشمهای بیشرم کدخدا نگاه کرده بود و یک سیلی محکم به او زده بود.
نه آب بازگشت، نه کدخدا عذرخواهی کرد، اما روستائی، آرامتر از همیشه به خانهاش بازگشت
. .
صِدات و لبخندت
تَنها صِلاحِ آرامِش روحَمهِ
. . .
.
اگر شعری آرامِتان کرد
دعایی به حالِ شاعرِ
بَدحالش کُنید ؛
ثواب دارد ..
. .
آرام؟
آرام برای چه باید گرفت؟
وقتی بمیریم، خود به خود آرام می گیریم!
پیش از آنکه بمیریم که نبایدبمیرم....
. .
✿ کپشن خاص ✿
ما غمگینتر بودیم از آنان...
از آنان که آرامشان میکردیم،
از آنان که دردشان محرز بود و چشمها را به گریه وا میداشت.
درد ما را نمیشد دید، اما همچون زخمی بر روی استخوان، عمیق بود و هرثانیه جان خستهمان را میسوزاند، که راه میرفتیم و لنگ میزدیم، که دراز میکشیدیم و رنج میبردیم، که خوابمان نمیبرد، که شادی را احساس نمیکردیم، که لبخندهامان عمیق نبود...
درد ما مدتها، آرام آرام با گوشت و استخوان ما عجین شدهبود و ما به مزمنترین حالتِ یک انسان، غمگین بودیم.
داشتیم از درون میسوختیم و حوصلهای برای شرح و گریستن نداشتیم.
داشتیم از درون میسوختیم و دیگران را آرام میکردیم، مرهم میشدیم و دلداری میدادیم.
نا آرامترین بودیم و میگفتیم: آرام باشید، درست میشود.
و خودمان با درد لاعلاجی بر جان، ایستادهبودیم و باور داشتیم درست نمیشود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
ما غمگینتر بودیم از آنان...
از آنان که آرامشان میکردیم،
از آنان که دردشان محرز بود و چشمها را به گریه وا میداشت.
درد ما را نمیشد دید، اما همچون زخمی بر روی استخوان، عمیق بود و هرثانیه جان خستهمان را میسوزاند، که راه میرفتیم و لنگ میزدیم، که دراز میکشیدیم و رنج میبردیم، که خوابمان نمیبرد، که شادی را احساس نمیکردیم، که لبخندهامان عمیق نبود...
درد ما مدتها، آرام آرام با گوشت و استخوان ما عجین شدهبود و ما به مزمنترین حالتِ یک انسان، غمگین بودیم.
داشتیم از درون میسوختیم و حوصلهای برای شرح و گریستن نداشتیم.
داشتیم از درون میسوختیم و دیگران را آرام میکردیم، مرهم میشدیم و دلداری میدادیم.
نا آرامترین بودیم و میگفتیم: آرام باشید، درست میشود.
و خودمان با درد لاعلاجی بر جان، ایستادهبودیم و باور داشتیم درست نمیشود...
#نرگس_صرافیان_طوفان