ﺟﻐﺮﺍﻓﻴﺎﻯ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ
ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﻦ ۱۴ ﺗﺎ ۱۸ ﺳﺎﻟﮕﻲ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺸﻮﺭ ﮐﺮﻩ ﺷﻤﺎﻟﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﻗﺪﺭﺗﻲ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭﻟﻲ ﺍﺩﻋﺎﻱ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺳﺮﮐﺸﻲ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ
ﺩﺭ ﺳﻦ ۱۸ ﺗﺎ ۲۰ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺜﻞ ﻫﻨﺪﻭﺳﺘﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﺑﺮﺍﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮐﺮﺩﻥ ۴ ﺭﺍﻩ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﺒﻴﻨﻨﺪ
ﻳﺎ ﮐﻨﮑﻮﺭ
ﻳﺎ ﺳﺮﺑﺎﺯﻱ
ﻳﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ
ﻭ ﻳﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻭ ﻣﺮﮒ !...
ﺩﺭ ﺳﻦ ۲۰ ﺗﺎ ۲۷ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
ﻭ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﻲ ، ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺩﻟﺮﺑﺎ
ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻭﺩ ﻭﻳﺰﺍﻱ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﺻﺎﺩﺭ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﺍﺯﻃﺮﻑ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺯﻳﺮ ﻧﻈﺮ
ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺑﻴﻦ ﺳﻦ ۲۷ ﺗﺎ ۳۲ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺮﮐﻴﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺭﺋﻴﺲ ﺑﺰﺭﮒ
ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺎﻧﻮﻣﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
ﺩﺭ ﺳﻦ ۳۲ ﺗﺎ ۴۰ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺜﻞ ﮊﺍﭘﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﮐﺎﻣﻼ ﮐﺎﺭﻱ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ،
ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻴﺒﻴﻨﻨﺪ
ﺑﻴﻦ ۴۰ ﺗﺎ ۵۰ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺭﻭﺳﻴﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﭘﻬﻨﺎﻭﺭ ، ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ ﻭ ﺣﻼﻝ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ
ﺩﺭ ﺳﻦ ۵۰ ﺗﺎ ۶۵ ﺳﺎﻟﮕﻰ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺷﻮﺭﻭﻱ ﺳﺎﺑﻖ :
ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻳﻨﺪﻩ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۶۵ ﺳﺎﻟﮕﻰ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻋﻤﺮ ﻣﺒﺎﺭﮐﺸﺎﻥ ، ﺷﺒﻴﻪ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ
ﻫﺴﺘﻨﺪ :
ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺗﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﻲ
ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آقاي
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
فرق *چه خبر* در آقايون و خانوم ها
آقايون:
چه خبر؟ سلامتى
ديگه چه خبر؟ هنگ ميكنن!
خانوما:
چه خبر؟ اخبار ايران
ديگه چه خبر؟ اخبار ايران و جهان!
بزرگترين کمکى که مردا ميکنن بعد از ناهار اينه که با صداى بلند به خانومشون ميگن:
حالا بيا بعدا ميشورى!!
اصن من نابود اينجور همکارى آقايون تو خونه ام :/
Delam karbala mikhad
قشنگ ترین لحظه توی این دنیا...
⬅بهت بگن بيا بريم کربلا...
⬅وسط بين الحرمين سلام بدي....
⬅ندوني بري حرم عباس يا حسين...
⬅پاي برهنه توبين الحرمين راه بيافتي....
⬅برسي ورودي حرم عباس....
⬅پشت در حرم بشيني و سلام بدي....
⬅باچشم پر اشک اذن دخول بخوني....
⬅بلندشي و بري روبروي ضريح بايستي....
⬅سرتو بندازي پايين و باخجالت بگي فکر نميکردم بياريم حرم....
⬅به عباس بگي خيلي آقايي....
⬅بري يه بوسه به ضريح بزني و اشک بريزي....
⬅بياي عقبتر و يه زيارت بخوني....
⬅بهش بگي اجازه ميدي برم پابوس داداشت....
⬅دوباره پابرهنه توبين الحرمين راه بيفتي و زير لب بگي"از حرم تا قتلگه زينب صداميزد حسسسسسسسين"...
⬅اشک....
⬅برسي ورودي حرم و ناخداگاه بشيني رو زمين دست برسينه سلام بدي....
⬅اشک....
⬅از باب القبله وارد حرم بشي....
⬅نگاهت بيفته به ايوون طلا و ضريح...
⬅خجالت زده اي....
⬅چشمت بيفته به قتله گاه....
⬅از عشق حسين مجنون بشي...
⬅آخرروضه رو درک کني....
⬅بري روبروي ضریح یه دل سیر گریه کنی.....
⬅يادت بياد چقدر حسرت رفتن به حرم رو ميخوردي....
" يــا صاحـــب الـــزمــــان "
آقاي مـن !
مــولاي مـن !
از قـديــم گفته انـد :
" خلايـــق هــرچه لـــايــق " بي راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــي کنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نکرده ايــــم
که اگرغيـــر از اين بـــود
هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم .
" از ماســت که برماســــت "
آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛
سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛
تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي " عــادت " کـرده ايم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
" تا نيايي گره از کـار بشر وا نــشــود "
مجري: آقاي همساده شنيدين بنزين آزاد شده؟
همساده: بله آقو...ما هربار که به خودمون ميگيم ديگه امکان نداره بدبخت تر از اين شيم مسئولين محترم سورپرايزمون ميکنن!
آقايوني كه قيافتون شبيه واشر سر سیلندره پیکان میمونه !
تو رو خدا هركي ازتون ميپرسه زن گرفتي نگين من هنوز دم به تله ندادم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بذاريد دخترا به مرگ طبيعى بميرن نه از خنده...
مادام آنيستا به سراغ دکتر برگمن رفت و گفت: نميدانم چرا هميشه افسردهام و خود را زني بدبخت ميدانم. چه دارويي برام سراغ داري آقاي دکتر؟ دکتر برگمن قدري فکر کرد و گفت: مادام تنها راه علاج شما اين است که پنج نفر از خوشبختترين مردم شهر را بشناسي و از خانه هر کدام از آنها يک تکه سنگ بياوري، بشرط آنکه از زبان آنها بشنوي که خوشبخت هستند. مادام رفت و پس از چند هفته به مطب دکتر برگشت، اما اينبار اصلا افسرده نبود. مادام به دکتر گفت: براي پيدا کردن آن پنج نفر، به سراغ پنجاه نفر که فکر ميکردم خوشبختترينها هستند رفتم، اما وقتي شرح زندگي همه آنها را شنيدم تازه فهميدم که خودم از همه خوشبختتر هستم!
گفتند درباره ي تو عاشقانه ننويسيم حيف است، كم است،
براي تو آري ، اما براي من؟
عاشقانه هايم تنها براي توست،
براي تو كم است از تو سرودن، براي من اما همه چيز است.
اي تنها بهانه ي ماندن! اي تنها رابط ميان ما و آسمان! نيامدي اين جمعه هم پدر،
نيامدي صاحبم، امامم، آقاي من، مولا ...
نيامدي...
مجري: خب...روز اول مدرسه چطور بود؟
پسرعمه: طبق معمول افتضاح!
کلاه قرمزي: آقاي مدير دو ساعت تموم مارو سر صف نگه داشت زير آفتاب شصتاد درجه واسمون سخنراني کرد!
مجري: خب چي ميگفتن؟
پسرعمه: چرت و پرت! ميگفت درس خوندن شمارو خوشبخت ميکنه!
مجري: خب راست ميگن ديگه،فقط با درس خوندن ميتونين پولدار شين
کلاه قرمزي: اتفاقاٌ پارسال هم گفته بود پول خوشبختي نمياره!
مجري: خب شما وقتي درس بخونين و يه مدرک تحصيلي خوب بگيرين ارزشتون پيش بقيه بيشتر ميشه
پسرعمه: آخه دو سال پيش هم گفته بود ارزش آدما به مدرک تحصيليشون نيس!
مجري: بالاخره مدرک لازمه
کلاه قرمزي: جالبه سه سال پيش هم گفته بود شما نبايد واس مدرک درس بخونين!