ڪنار خیابان وایستاده بودم
با خودم گفتم:
آخرین مدل ماشینے ڪہ در آینده سوار میشم چیہ؟
همون لحظہ یہ آمبولانس نعش ڪش از بغلم رد شد
روش نوشتہ بود:
فڪرشو نڪن آخرش مسافر خودمے...
.. ..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آمبولانس
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
وسط یک شهر یه چاهی بوده؛
هی ملت میافتادن توش، زخم و زیلی میشدن.
میان تو شهرداری یک جلسه برگزار میکنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس میگذاریم بغل این چاه، هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا میکشن..آفرین! ایول! دمت گرم!
یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید! آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن!
ملت دیگه خیلی حال میکنن، کف میزنن سوت میکشن، که ایول بابا تو چه مخی داری!
یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: آخه این شد راه حل؟!
این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب میکنن، میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر میکنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه میزنیم!
و چقدر این داستان برای ما آشناست!
پرونده ی قتل جوانی را مرور میکرد
که تنها مدرک موجود
تار مویِ زنی بود ....
صدای جیغِ آمبولانس در آمده بود
و قاضی
با بغض پرونده را امضا کرد ؛
" خودکشی "
و پرونده را بست...
تا به مراسمِ پسرش برسد...
ڪنار خیابان وایستاده بودم
با خودم گفتم:
آخرین مدل ماشینے ڪہ در آینده سوار میشم چیہ؟
همون لحظہ یہ آمبولانس نعش ڪش از بغلم رد شد
روش نوشتہ بود:
فڪرشو نڪن آخرش مسافر خودمے...
امروز پلاسکو فرو ریخت...
نه تنها پلاسکو که همه چیز در این مملکت فرو ریخت...
وقتی دنیا آوار شد بر سر ما ایرانی ها که مردم همیشه در صحنه راه نمیدادند که ماشین اتش نشانی و آمبولانس رد شود...
وقتی دنیا آوار شد ک یک عده داشتند در آن شرایط سلفی میگرفتند...
وقتی دنیا آوار شد ک مرگ امداد گر عادی شد...
وقتی دنیا آوار شد ک فیلم گرفتن از عذاب دیگران برایمان یک سرگرمی شد...
وقتی آوار شد که...
دیگر پلاسکو سایه ای ندارد...
هیچ اشکالی ندارد فیلم بگیرید...
فیلم بگیرید که دیگر برای آیندگانمان علامت سوال نباشد ک چرا به اینجا رسیدیم...
فقط شما را ب خدا با پلاسکو جوک نسازید...
سلامتی روز رسیدن به آروزم
سلامتی لحظه مرگم
سلامتی خاطراتی که یادم میاد تو اون ثانیه های آخر
سلامتی لحظه جدا شدن روح از بدن
سلامتی لرزش آخر
سلامتی دکتری که مرگم رو تایید میکنه
سلامتی جیغ و داد مادرم
سلامتی زجه های پدرم
سلامتی گریه های داداشم
سلامتی آمبولانسی که میبرم سردخونه
سلامتی سکوتی که خونمونو فرا میگیره
سلامتی قرآنی عبدالباسطی که تو سردخونه باصدای بلند پخش میشه تا صبح
سلامتی لحظه ای که میبرنم غسال خونه
سلامتی مرده شور،که غسل میده بدنمو
سلامتی کفنی که میپیچه دورم
سلامتی آمبولانسی که میبرتم حرم
سلامتی حرم امام رضا
سلامتی کسایی که با دیدن عکسم میگن جوون بوده،دلشون میسوزه
سلامتی امام رضا که تو حرمش طوافم میدن
سلامتی کسایی که طابوتمو به دوش گرفتن(آخه وقتی میمیری جنازت سنگین میشه،کمرشون درد میگیره،دمشون گرم)
سلامتی لااله الاالله،محمد رسول الله
سلامتی لحظه ای که طابوتمو میارن تو خونه واسه آخرین بار طواف میدن
سلامتی سه بار گذاشتن طابوتم رو زمین
سلامتی زجه های مادرم
سلامتی اشکای پدرم
سلامتی قبرکن
سلامتی قبری که تو بهشت رضا میشه خونه همیشگیم
سلامتی لااله الاالله آخر
سلامتی لحظه گذاشتن جنازم تو قبر
سلامتی لحظه ای که واسه آخرین بار صورتمو باز میکنن تا همه ببینن
سلامتی تلقین گو
سلامتی لرزوندن بدنم
سلامتی از هوش رفتن مادرم
سلامتی هق هق پدرم
سلامتی لحظه گذاشتن سنگ لحد
سلامتی تاریک شدن قبرم
سلامتی خاکایی که میریزن روم
سلامتی لحظه ای که همه میرن
سلامتی تنهاییم،که بش عادت دارم
سلامتی آرزوهای برباد رفتم
سلامتی دستی که قسمت نشدبزارمش تو دسم
سلامتی سومم که همه میخان بدونن ناهار چیه
سلامتی هفتمم که رفقا فراموشم میکنن
سلامتی چهلمم که فامیلا فراموشم میکنن
سلامتی سالگردم که خونوادم فراموشم میکنن
سلامتی مادرم،که از همه دیر تر منو از یاد میبره
سلامتی من و خاطره ای که بجا نموند ازم ...
Amin...
صدای آمبولانس بهم میگه من الان حداقل ازیکی از
اهالی این شهر خوشبخترم!
الهی شکر....
ایران کشوری است که در آن پیتزا زودتر از آمبولانس و پلیس 110 میرسد!
ببین عزیزه من! من آمبولانس نیستم که هرموقه به فنا
رفتی یاد من بیوفتی...بعله
اعتراف می کنم دوم دبیرستان که بودم بعد از پیدا کردن کارت واکسیناسیون پسر همسایمون که برای روز قبل بود زنگ زدم خونشون گفتم آقای احسان...؟17 ساله؟نام پدر....؟هستید؟
دیروز واکسن سرخک،سرخجه زدید؟
با تعجب گفت : بله!
آقا منم گفتم : "اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا 48 ساعت دیگه باعث بروز علائمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های قلبی یا تنفسی"!
طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعدش با آمبولانس بردنش بیمارستان...
هنوزم عذاب وجدان دارم!!!