«مدتی طولانی در سمتی از سخن بودم که انتظار می‌کشید. در سمتی که همیشه بود، و هیچ گاه برایش نبودند. چنین رفتاری را، آموختم. و از این بابت، شرمسارم.»

ز چشم خویشتن آموختم
رسم‌محبت را
که هر عضوی به درد آید،
به جایش دیده می گرید....

ومــن آموختم که:

خواستن همیشه توانستن نیست،

گاهی خواستن داغ بزرگی است که

تا ابد بر دلـــــــت می ماند.....

.. ..

I learned that courage was not the absence of fear, but the triumph over it. The brave man is not he who does not feel afraid, but he who conquers that fear.

آموختم که شجاعت نبود ترس نیست، بلکه پیروزی بر آن است.
شجاع کسی نیست که احساس ترس نمی کند، بلکه کسی است که بر آن ترس غلبه می کند.

‌‌‌‌‌‌.࿐

امید را از نجاری آموختم،

که مغازه اش سوخت،

ولی او با همان چوب های

سوخته مغازه ذغال فروشی باز کرد

ᎪᏁᎠ ᎥᏁ ᏆhᎬ ᎬᏁᎠ
ᎪᏞᏞ Ꭵ ᏞᎬᎪᏒᏁᎬᎠ ᎳᎪs hᎾᎳ ᏆᎾ bᎬ sᏆᏒᎾᏁᎶ ᎪᏞᎾᏁᎬ

و در نهایت همه چیزهایی ڪه من آموختم این بود ڪه چگونه به تنهایی قوے باشم

♡

- دستم را اگر نگرفته بودی
چگونه می‌آموختم، در غیبتِ خورشید هم
می‌شود خندید؟!
صدایت که ببارد، یک قطره ماه هم
در کاسه ی آبم بیفتد
کافی ست
من نور می شوم

#ماندانا_زندیان

✿ کپشن خاص ✿

طول کشید تا بفهمم فرق است بین کسی که وقت ندارد و کسی که وقت برای من نمی‌گذارد.

آموختم دوست داشته باشم، مهر بورزم، دلباخته باشم ولی برای خودم و وقتم بیش از احساسم ارزش قایل شوم.

آموختم توقع و انتظار دیگران را در حد وقت و نیرویی که برای من می‌گذارند متوقف کنم.... و به فرزند خود نیز آموختم.

#نیکی_فیروزکوهی

.Denizden öğrendim
Haddini aşanı Boğarım

از دریا آموختم
هر که از حدش گذشت، غرقش کنم

من امیدعجیب راازشب آموختم
سرت راکه میان سیاهی
بی هیچ امیدی بالامیگیری
ستاره ای هرچندکوچک
سوسومیزند
پس امیدداشته باش
شایدهمین حوالی
ستاره ای پرنور
بزندگی ات چشمک زند