کـــاش بفهمنـــد تو هم می فهمـــی !!
آنگــاه که بیصدا میگذری از همه چیز ، میفهمــی !!
آنگاه که از بغض و کینه میگذری میفهمـــی !!
آندم که دل و لبتــ سکوتــ میکند ، می فهـمــــــــــــی !!
کـــاش بفهمنـــد می فهمـــی !!
اما آنقدر خسته ای که به روی خودت نمی آوری!!!!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آندم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دم به دم از تو غمي ميرسد و من شادم
بند بر بند من افزايد و من آزادم
عيد قربان من آندم كه فداي تو شوم
عيد نوروز كه آئي بمباركبادم
ياد آنروز كه دل بردي و جان ميرقصيد
كاش صد جان دگر بر سر آن ميدادم
مرغ دل داشت هواي تو در اقليم دگر
كرد پروازي و در دام بلا افتادم
گر نگيري تو مرا دست ، درآيم از پاي
برسي گر تو بجائي نرسد فريادم
آهي ار سر دهم از پاي در آرد آهم
گريه بنياد كنم سيل كند بنيادم
زدن تيشه بر اين كوه مرا پيشه شده است
بيستونيست فراق تو و من فرهادم
ياد من خواه بكن خواه مكن مختاري
ليكن ايدوست تو هرگز نروي از يادم
ميشوم پير و جوان ميشودم در سر عشق
بهر عشق تو مگر مادر گيتي زادم
گاه ويرانم و از خويش بود ويرانيم
گاه آباد و ز معماري تو آبادم
داد از تو بتو آرم كه نباشد جايز
فيض را اين كه به بيگانه رساند دادم
اين جواب غزل حافظ خوش لهجه كه گفت
زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم
"فيض كاشاني"
گله دارم سهراب
ز هوای نظرت دٌر دهان و گهرت
هیچ آورده کسی از غم دوران خبرت
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب…
سیر اذهان تو در ذهن نگنجد سهراب
ننوشتی که چهسان باید ساخت
به کدام رود خروشان انداخت
آندمی را که نوشتی دلا آبی بود
گشته از آب کنون خالی رود
چشمه خشکیده ؛ گرفته دل رود
عطشام گشته کنون مانع خواب
تو کجایی که ببینی سهراب
باید اَبری شد و بارید که جاری شود آب
بشنو اینک این باب…
کوزهای خواهم ساخت کوزهای از گل ناب
تک و تنها رَوَم اَندر پی آب
وز قضا ؛ گر که پدید آمد آب
می نشینم سر راهی که توان احسان کرد
وبدینسان بکنم تشنه لبان را سیراب
تا پدید آید از اوّل تالاب
و به امید صباحی که دگر تشنه نبینی یک تاک
سر نهم سر به سر چاک زمین
خواب آرام کنم
در دل خاک…………