بزن باران بهاری کن فضا را
بزن باران و تر کن قصه ها را
بزن باران که از عهد اساطیر
کسی خواب زمین را کرده تعبیر
بشارت داده این آغاز راه است
نباریدن دلیل یک گناه است
بزن باران به سقف دل که خون است
کمی آنسوتر از مرز جنون است...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آنسو
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
در زندگیام بارها چیزی گم بوده است
وقتی نگاهم افتاده است به پنجره، به آینه.
وقتی صدای دست فروشی در سرم پیچیده است!
بارها در زندگیام
دنبال چیزی بودهام یا کسی که صدایم کند.
یا یک نگاه، که از آنسوی خیابان مرا دنبال کند...
همیشه در جایی گیر افتادهام.
خیابان و مغازهها از یادم رفتهاند.
کودکی برایم گل میآورد.
زنی فال تعارف میکند.
حتی آن زمان که رانندهای فریاد میزند:
حواست کجاست...
تمام این سالها
تمام این ماهها و روزها
در خاطراتت زندگی کردهام!
و حواسم نبوده است...!
#مهران_رمضانیان
چه خوب که زمین گرد است
عشق من !
می روی،
آنقدر می روی که باز
آنسوی زمین می رسی به من...
#عباس_معروفی
. .
✿ کپشن خاص ✿
در زندگیام بارها چیزی گم بوده است
وقتی نگاهم افتاده است به پنجره، به آینه.
وقتی صدای دست فروشی در سرم پیچیده است!
بارها در زندگیام
دنبال چیزی بودهام یا کسی که صدایم کند.
یا یک نگاه، که از آنسوی خیابان مرا دنبال کند...
همیشه در جایی گیر افتادهام.
خیابان و مغازهها از یادم رفتهاند.
کودکی برایم گل میآورد.
زنی فال تعارف میکند.
حتی آن زمان که رانندهای فریاد میزند:
حواست کجاست...
تمام این سالها
تمام این ماهها و روزها
در خاطراتت زندگی کردهام!
و حواسم نبوده است...!
#مهران_رمضانیان
در زندگیام بارها چیزی گم بوده است
وقتی نگاهم افتاده است به پنجره، به آینه.
وقتی صدای دست فروشی در سرم پیچیده است!
بارها در زندگیام
دنبال چیزی بودهام یا کسی که صدایم کند.
یا یک نگاه، که از آنسوی خیابان مرا دنبال کند...
همیشه در جایی گیر افتادهام.
خیابان و مغازهها از یادم رفتهاند.
کودکی برایم گل میآورد.
زنی فال تعارف میکند.
حتی آن زمان که رانندهای فریاد میزند:
حواست کجاست...
تمام این سالها
تمام این ماهها و روزها
در خاطراتت زندگی کردهام!
و حواسم نبوده است...!
#مهران_رمضانیان
در آنسوی دنیا زاده شده بودی
دور بودی مثل تمام آرزوها
و ریلها در مه زنگ زده بودند
هیچ قطاری حاضر نبود
مرا به تو برساند..
بزن باران بهاری کن فضا را
بزن باران و تر کن قصه ها را
بزن باران که از عهد اساطیر
کسی خواب زمین را کرده تعبیر
بشارت داده این آغاز راه است
نباریدن دلیل یک گناه است
بزن باران به سقف دل که خون است
کمی آنسوتر از مرز جنون است...
بی خیال تمام هیاهوی اطراف
بر ساحل زندگی قدم می زنم
بی خیال فکر تو
دنیای خود را نقاشی می کنم
بی خیال تمام آنچه باید باشد
نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم
بی خیال همه رفت ها
به داشته های خود دل می بندم
اما
بگذار قدم بزنم...
قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی
این روزها...
غروب عشق برای من
حیات دوباره خورشید
در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!
نسیم دریا بر لبانم می نشیند
با خود می اندیشم
گویا
عشق در همین حوالی ست...
و باز می گویم
شاید
تا غروب عشق
نیمروزی باقی ست...
ﻣﺮﻍ ﺁﻣﯿﻦ ﺩﺭﺩﺁﻟﻮﺩﯼ ﺳﺖ ﮐﺎﻭﺍﺭﻩ ﺑﻤﺎﻧﺪﻩ
ﺭﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﺁﻧﺴﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺪﺍﺩﺧﺎﻧﻪ
ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻪ ﺭﻏﺒﺘﺶ ﺩﯾﮕﺮ ﺯ ﺭﻧﺠﻮﺭﯼ ﻧﻪ ﺳﻮﯼ ﺁﺏ ﻭ ﺩﺍﻧﻪ.
ﻧﻮﺑﺖ ﺭﻭﺯ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﭘﯽ ﭼﺎﺭﻩ ﺑﻤﺎﻧﺪﻩ.
ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﺪ ﺁﻥ ﻧﻬﺎﻥ ﺑﯿﻦ ﻧﻬﺎﻧﺎﻥ(ﮔﻮﺵ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭﺩﻣﻨﺪ ﻣﺎ)
ﺟﻮﺭﺩﯾﺪﻩ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ.
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻫﺮ ﺩﻡ ﺁﻣﯿﻦ ﮔﻔﺘﻨﺶ؛ﺁﻥ ﺁﺷﻨﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩ؛
ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﭘﯿﻮﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻫﻢ
ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺍﺯ ﯾﺄﺱ ﺧﺴﺮﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻢ
ﻣﯽ ﻧﻬﺪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺎ ﻫﻢ؛ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﻧﻬﺎﻥ ﺭﺍ.
ﺑﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺍﻭ
ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺭﺍ.
ﺭﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﮐﺸﯿﺪﻩ(ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻋﯿﺐ ﮐﺎﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﮔﯿﺮﻧﺪ)
ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻨﻘﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺭﺷﺘﻪ ﯼ ﺳﺮ ﺩﺭ ﮔﻤﺶ ﺭﺍ.
#ﻧﯿﻤﺎ ﯾﻮﺷﯿﺞ #
بد شده ایم !
از وقتی شروع کردیم به قربانت برم های تایپی،
به دوستت دارم های اس ام اسی،به عاشقتم های فیس
بوکی،وایبری،لاینی
بد شده ایم!
از وقتیکه عشقم و عزیزم صدایش کردیم،
فرقی هم نمیکرد،که باشد
کلماتی که مقدسند ،که معجزه میکنند،
افتادند زیر دست و پا،فرقی برایمان نکرد که چه کسی باشد،
از چه جنسی باشد،فقط دمی بگذرد
بد شده ایم!
از وقتی خندیدیم و بوسیدیم و آنسوی ماجرا پیچاندیم و
به زرنگی خودمان آفرین گفتیم.
حال خیلی هامان خوب نیست، دردناک است،
اما درمان دارد !
کمی صداقت
کمی شهامت
فقط همین ..!اینو خواهشا تایید کن