تو اولین پناهگاهی نبودی که بر سَرم آوار شدی اما اولین پناهگاهی بودی که با تمام وجود امید داشتم امن و استوار بمانی.

حال من بی تو به سان حال یک آواره غمگین است
تو نبودی و ندیدی که دل بیچاره غمگین است

تو ولی دور از من و دور از تمام دور تر هایی
تو کجایی تو کجایی تو کجایی تو، کجایی


#عرفان_طهماسبی

اگر روزی از خاورمیانه پرسیدند بگو
خاکی بود که افغانش به ایران می‌گریخت
ایرانی‌اش به ترکیه
تُرکش به سرزمین سبزها و بورها...
که رفتن‌های ما هجرت نبود، گریز بود.
سفر نکردیم، کوچانده شدیم.
بگو از مرگ به آوارگی پناهنده شدیم.
از خفّت به بی‌وطنی!

و حتی
آنکه گمان میکنی
امن ترین پناهگاه را
در قلبش داری
چنان آن پناه را
بر سرت آوار میکند
که تا مدت ها قلبت
در گیجی و سرگردانی
به سر میبرد.

اگر روزی از خاورمیانه پرسیدند بگو
خاکی بود که افغانش به ایران می‌گریخت
ایرانی‌اش به ترکیه
تُرکش به سرزمین سبزها و بورها...
که رفتن‌های ما هجرت نبود، گریز بود.
سفر نکردیم، کوچانده شدیم.
بگو از مرگ به آوارگی پناهنده شدیم.
از خفّت به بی‌وطنی!


•سلمان امین

آدم باید یه دلخوشی بزرگ داشته باشه،
که هر وقت غمای عالم رو سرش آوار شد...
یه نگاه به اون کنه و بگه:عوضش تو هستی!
بخاطر توعه که دووم میارم:)

ما نه آواره بودیم
نه غریب
اما این بعد از ظهرهای
جمعه پایان و تمامی نداشت..

۞نہ دلۍ هســـــت
۞ڪہ برایم شور بزند
۞ نہ دستــــۍ ڪـــہ
۞ دستان سردم رابگیرد
۞نمیدانم میان اینهمہ،
۞ " نبودنت " چــــہ‌بود
۞ ڪہ بر سرم آوار شد

‏در زبان شیرین کوردی به پرنده‌ای که آشیانه‌شو گم کرده باشه میگن "لانه‌واز"، چون اون پرنده خیلی آواره و بی نام و نشونه، و حس و حال غریبی داره!
الان که از "تو" دورم، "لانه‌واز"ترینم!.

بی‌ #تُ آوارم
و در خویش فرو ریخته‌ام
ای همه سقف و ستون و همه آبادی من...





. .