به روی آینهی پرغبارِ من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
به تو از دور سلام
روزتون آکنده از شادی های بی سبب
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آکنده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دلم، یک مزرعه می خواهد !
یک «تــو» یک من ..
و گندم زاری طلایی رنگ
که هوایش آکنده با عطر نفسهای
"تو" باشد...
#ابوالفضل_اسفندی
..الـهی امروز
..روزتون پرازخوشبختی و
..آکنده ازشادی های بی پایان
..داشته هایتان چنان
..پررنگ شود
..که غم نداشته هایتان
..آزارتان ندهد
خداوند گفت :
- دیگر پیامبری نخواهم فرستاد ، از آن گونه که شما انتظار دارید اما جهان هرگز بی پیامبر نخواهد ماند .
و آن گاه پرنده ای را به رسالت مبعوث کرد .
پرنده آوازی خواند که در هر نغمه اش خدا بود . عده ای به او گرویدند و ایمان آوردند .
و خدا گفت :
- اگر بدانید ، حتی با آواز پرنده ای می توان رستگار شد .
خداوند رسولی از آسمان فرستاد .
باران ، نام او بود .
همین که باران ، باریدن گرفت ، آنان که اشک را می شناختند ، رسالت او را دریافتند ، پس بی درنگ توبه کردند و روح شان را زیر بارش بی دریغ خدا شستند .
خدا گفت :
- اگر بدانید ، با رسول باران هم می توان به پاکی رسید .
خداوند پیغامبر باد را فرستاد تا روزی بیم دهد و روزی بشارت . پس باد ، روزی توفان شد و روزی نسیم و آنان که پیام او را فهمیدند ، روزی در خوف و روزی در رجا زیستند .
خدا گفت :
- آن که خبر باد را می فهمد ، قلبش در بیم و امید می لرزد و قلب مومن این چنین است .
خدا گُلی را از خاک برانگیخت تا معاد را معنا کند .
و گُل چنان از رستخیز گفت که از آن پس هر مومنی که گلی را دید ، رستاخیز را به یاد آورد .
خدا گفت :
- اگر بفهمید ، تنها با گُلی قیامت خواهد شد .
خداوند یکی از هزار نامش را به دریا گفت . دریا بی درنگ قیام کرد و سپس چنان به سجده افتاد که هیچ از هزار موج او باقی نماند . مردم تماشا می کردند ، عده ای پیام دریا را دانستند ، پس قیام کردند و چنان به سجده افتادند که هیچ از آن ها باقی نماند .
خدا گفت :
- آن که به پیغمبر آب ها اقتدا کند به بهشت خواهد رفت .
و به یاد دارم که فرشته ای به من گفت :
- جهان آکنده از فرستاده و پیغمبر و مرسل است اما همیشه کافری هست تا باران را انکار کند و با گل بجنگد ، تا پرنده را دروغگو بخواند و باد را مجنون و دریا را ساحر ....
انسان های هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند.:
حتی از فاصله های دور...
از انتهای افقهای دور و نزدیک، انگار جایی نوشته بود که اینها باید در یک مدار باشند.
یک روزی .. یک جایی است که باید با هم، برخورد کنند..آنوقت میشوند همدم، میشوند دوست، میشوند رفیق..
اصلا میشوند هم شکل..مهرشان آکنده از همه..حرفهایشان میشود آرامش،
خنده شان، کلامشان می نشیند روی طاقچه دلتان..نباشند دلتنگشان میشوی..
هی همدیگر را مرور می کنند..از هم خاطره می سازند..
یادمان باشد که حضور هیچکس اتفاقی نیست.....
پیشکش میکنم “عشق ” و “رفاقت” و “مهربانی” را
به همه کسانی که،از دل شکستن بیزارند و در تمنای آنند که دلی را بدست آورند ..
آنانکه می خواهند در زندگی ، پل باشند نه دیوار آنانکه همیشه یکرنگند ، نه هزار رنگ
آنانکه در سختیها ، یار و نگرانت هستند نه بی خیالت
آنانکه با خود رحمت می آورند ، نه زحمت
پس روز و روزگارتان سرشار و آکنده ، از “عشق” و “رفاقت” و “مهربانی” باد…
زندگی زیباست ، تماشاییست ...
چرا زیبا نمی بینیم ؟
چرا گاهی به پای این همه خوبی نمی شینیم ؟
چرا با هم نمی خندیم ؟
مگر دنیا چه کم دارد ؟
ببین این آسمان آبی ست ...
ببین دنیای ما آکنده از پاکی ست ...
و خوبی تا ابد پاینده می ماند ...
تو باور کن ...
همین کافیست ...
کاش می شد…
یک صبح …
کسی زنگ خانه هامان رابزند،بگوید…
با دست پرآمده ام …
با لبخند…
با قلب هایی آکنده ازعشق های واقعی..
ازآن سوی دوست داشتن ها ..
آمده ام بمانم..
هرگزنروم…!!!
"سید علی صالحی"
ﻣــــﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ،
ﻭ ﺻﺒــﺢ
ﺑﺎ ﺧﺒــﺮ ﺷﺪ ، ﻏﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮐﻨــﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ ؟!
ﮐﻪ ﺍﮔـــﺮ ﺍﺷﮑﯽ ﻫﺴﺖ …
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻋﻤــﻖ ِ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﺩﻟﯽ ﺑﯽ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ ؛
ﯾﺎ ﺍﺯ ﭘــﺲ ِ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ …
ﯾﺎ ﮔـــﺮﯾﻪ ﯼ ﮐﻮﺩﮐﯽ
ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯽ ﺣﻮﺍﺳﺶ ، ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮐـــﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ !
ﮐــﺎﺵ ﻣــﯽ ﺷﺪ
ﯾﮏ ﺻﺒــﺢ
ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑــﺰﻧﺪ ﺑﮕــﻮﯾﺪ :
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ِ ﭘـــﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ …
ﺑﺎ ﻟﺒــﺨﻨﺪ ،
ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﺁﮐﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸــﻖ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ .
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳـــﻮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ …
ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻤــﺎﻧﻢ ﻭ …
ﻫـــﺮﮔﺰ ﻧﺮﻭﻡ !!
ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﺻﺎﻟﺤﯽ
دانشگاه انتظار پس از ۱۳۰۰ سال همچنان دانشجو میپذیرد، متآسفانه این دانشگاه هنوز ۳۱۳ فارغالتحصیل هم نداشته ;
مدارک لازم :
نماز اول وقت
جلب رضای امام عصر علیهالسلام
برگه تسویهحساب حقالناس
قلبی آکنده از یاد خدا