اسم رل ایندت:آیدا
سن:۲۱
شهر:اصفهان
پشمامممم گفتتت....
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آیدا
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آیدا: اولش فقط بخاطر خودش بود. نه میدونستم شاعره، نه میدونستم نویسندهست، نه میدونستم، هیچی...
ما فقط نگاهمون بهم گره خورد و همه چی تموم شد
احمد: همه چی شروع شد...
آیدا: آره، آره، همه چی شروع شد....️
✿ کپشن خاص ✿
همه چیز موقت است؛
احساسات،
افکار و عقاید،
حرف ها،
آدم ها،
صحنه ها...
وابسته نشو،
فقط در حرکت باش...!
با جریانِ زندگی راه برو...
و هنگامی که غم را در آغوش گرفتی با لبخند برقص!
با فریاد زندگی آواز بخوان...
نه به انتظارِ کسی باش و نه انتظار از کسی!
لحظه هایی را که زندگی کرده ای خوب و بد، بخاطر بسپار...!
هر نمایشی از تئاتر تمام شدنی ست...
صحنه ی زندگی تو فقط یک بازیگر محبوب دارد، خودت هستی با تمامِ داشته ها و نداشته هایت!
فقط اجرا کن در لحظه...
در جریانِ لحظات بمان!
همه چیز موقت است...
#آیدا_بیات
. کپشن خاص .
کفش پاشنه بلند میخواهم چه کار!
بگذار پاهایم با لب هایم برای بوسیدن تو همکاری کنند..
#آیدارنجبر
آیدا! تو مثل یک خدا زیبایی.
چشم های تو، زیباترین چشم هایی است که آدم می تواند ببیند و نگاهت همه ی آفتاب های یک کهکشان است؛ سپیده دم همه ستاره هاست.
از وقتی رفتی پاییز ماهیتش را از دست داده؛
اوایلش که ادای تابستان را در میآورد
حالا هم که پا در کفش زمستان کرده است.
#آیدا_رنجبر
کفش پاشنه بلند میخواهم چه کار!
بگذار پاهایم با لب هایم برای بوسیدن تو همکاری کنند..
#آیدارنجبر
مدعی بی چون و چرای تنهایی که باشی
اشک هایت، همیشه
مستعد دامن دختری می شود که وسوسه آغوشش..،
خواب را از سر تمام بغض های اندرونی ات، بپراند..
می خواهی چنان غرق اعتقادش شوی
که نان تمام دلتنگی های قد و نیم قدت آجر شود ..
زیر بار پذیرش دیکتاتوری اش می روی
تا طغیان بی کسی هایت سرکوب شود..
می خواهی تا در اتفاق او رخ دهی به زندگی
تا به یمن او
از معشوق شعرهایت دفاع کنی ..
تا کلافگی هایت را به مساوات
با موهای نبافته اش، در میان بگذاری ..
می دانی
هر شاعری حق دارد
برای خودش، یک آیدا تعریف کند
تا تمام عاشقانه هایش را
در آسیاب آغوشش ، سپید کند ..
{ حمیدرضا هندی }
چشمانم راآهسته بازمیکنم وبرای هزارمین باربه عکسش زل میزنم...
انگاراین دل قصدفراموش کردنش راندارد...
انگاراین دل نمیتواندجمله ی"نمی شود"رادرک کند...
انگاراین دل خوشش می آیدازاین همه له شدن وزیرپاافتادن...
این روزهاوضع همین است ،حسرت،بغض وانتظار...ومن چه بی صبرانه به انتظارآنهارفته ام
منی که وقتی اوتنهایش گذاشت اشک هم نریخت فقط نگاهش کرد،نگاهی که پرازحرف بودامافقط خودش معنی حرف هایش رامیفهمید
من این است...منی که آنهاراباهم دیداما...بازهم دلش برای اوتنگ میشود
برای اوکه نخواست به من شکسته نگاهی بیندازد...واین من راشکسته ترمیکرد...
آری برای اوتنگ است فقط برای او...
آیدا........لاله..........ویدا..........یوسف
این چهارنفر اومدن پیغاممو بهت برسونن
اگه 2 حرف اولشونو کنار هم بزاری خودت میفهمی....