دعاےامروز...
"الهی..."
براےشانه هاےخسته قدری عشق
براےگامهای مانده در تردیدقدرےعزم
براےزخمها، مرحم
براےاخمها، لبخند
وبراےظلمت جان، روشنایےعطا فرما
" آمین "
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی اخمها
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
خنده های دلنوازت یاس ایوان منست
اخمهای گاه گاهت بغض پنهان منست
وای بر حال دلم گر چشم تو ابری شود
اشکهای توست اما قطره جان من است
گاهی دلت نه عشق می خواهد،نه عاشقانه...
گاهی دلت فقط یک رفیق شش دانگ می خواهد،
که بنشینی کنارش... و بدانی، نه سکوتت ناراحتش می کند،
نه حرفهای بی سرو تهت،
نه اخمهایت!
و نه تمام دق دلی هایی که از کسی داری... و سرش خالی می کنی!
گاهی چقدر خوب است، بودن کنار کسی که عاشقت نیست... فقط دوستت دارد
گاهی دلت نه عشق می خواهد ...نه عاشقانه ....
گاهی دلت فقط یک رفیق شش دانگ می خواهد ..
که بنشینی کنارش ....
و بدانی ....
نه سکوتت ناراحتش می کند...
نه حرفهای بی سرو تهت ...
نه اخمهایت ....
و نه تمام دق دلیهایی که از کسی داری ...
و سرش خالی می کنی...
گاهی چقدر خوب است ...
بودن کنار کسی ....
که عاشقت نیست....
فقط دوستت دارد ....
همین..
مى خواهى بروى ؟
بهانه مى خواهى ؟
بگذار من بهانه را دستت دهم …
برو و هرکس پرسید بگولجوج بود….
همیشه سرسختانه عاشق بود….
بگو فریاد مى کردهمه جا فریاد مى کردکه فقط مرا مى خواهد
بگو دروغ مى گفت….مى گفت هرگز ناراحتم نکردى
بگو بی احساس بودبه همه فریادها , توهینها و اخمهایم
فقط لبخند میزد
بگو او نخواست ,نخواست کسى جز من در دلشخانه کند
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭ ﺧﻮﺏ ﺑﻠﺪﯾﻢ !
ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺑﺪﯾﻬﺎ ؛
ﺗﻬﻤﺖ ﻫﺎ ،
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ !
ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﺧﻤﻬﺎ ؛...
ﺩﺍﺩﻫﺎ ،
ﺯﯾﺮ ﺁﺑﯽ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﺎ !
ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭ ﺧﯿﺎﻧﺖ !
ﺍﻣﺎ ....
ﺍﯾﻦ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺎﺳﺖ ؛...
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﯾﻦ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﻧﺖ ،
ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ ! ﺳﺎﮐﺖ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ....
ﻣﺎ ﺯﻧﻬﺎﯼ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯿﻢ !
ﻣﺤﮑﻢ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﻭﯾﻢ ... !!
مى خواهى بروى...؟
بهانه مى خواهى..؟ ؟
بگذار من بهانه را دستت دهم...
برو و هرکس پرسید بگولجوج بود...
همیشه سرسختانه عاشق بود....
بگو فریاد مى کرد همه جا فریاد مى کرد که فقط مرا مى خواهد....
بگو دروغ مى گفت….مى گفت هرگز ناراحتم نکردى..
بگو درگیر بود همیشه درگیر افسون نگاهم بود..
بگو بی احساس بود به همه فریادها , توهینها و اخمهایم...
فقط لبخند میزد...
بگو او نخواست , نخواست کسى جز من در دلش خانه کند...!!
اين هم از بهانه ها !!