معانی مختلف مُردن در ایران :
می میرم برات :
عاشقتم
بمیرم برات :
خیلی دلم برات می سوزه
برو بمیر :
دیگه نمی خوام ببینمت
می مُردی ؟ :
چرا کاررا انجام ندادی؟
مُرده بودی :
چرا نگفتی !
نمُردیم و ... :
بالاخره اتفاق افتاد
مُردیم تا ... :
صبرمان تمام شد
من بمیرم ؟؟؟ :
راست می گویی ؟
مُردم :
خسته شدم
مُردی ؟؟؟ :
چرا جواب نمی دهی ؟
مُرده :
بی حال و وا رفته
مُردنی :
نحیف و لاغر
.
.
.
ادبيااااات ماااا خيلي قويههه بعععععلههه!!(teeth)
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ادبي
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بچه: پدررر...گشنمه!
فاميل: عزيزم پول ندارم واست شير خشک بخرم،ما شامگاهيم ميفهمي؟ شامگاه!!
مجري: ما شامگاهيم؟ تو اصلاٌ ميدوني شامگاه به چي ميگن؟
فاميل: بله،به ما بدبخت بيچاره ها ميگن که فقط گاهي شام ميخوريم!
مجري: فاميل تو ادبيات تو مدرسه چند ميشدي؟
فاميل: آقاي مجري يه چيزايي هست که آدم نميتونه جلو بچه بگه،پررو ميشه!
مجري:اصلاٌ کي گفته ما بدبختيم؟
فاميل: ما بدبخت نيستيم!؟ ما که پنج شيش خط پايين تر از خط فقريم! تازه اگه يارانه مونو قطع کنن کلاٌ ميريم صفحه بعد!
فالخند متولدين ارديبهشت ماه
.
مرد متولد برج ثور با احساساتش چندان ميانه خوبي ندارد و از جمله مردان نادري است كه در مواجهه با يك زن اجازه ميدهد عقلش درباره اينكه به او پيشنهاد ازدواج بدهد يا نه حكم كند و قلبش را در حد و اندازههاي عضوي براي پمپاژ خون به ساير نقاط بدن نگه ميدارد! البته همين مرد اگر به اين نتيجه برسد كه ميتواند با زني ازدواج كند ناگهان تبديل به يك آدم رمانتيك ميشود، طوري كه اگر در زمينه سرقت ادبي هم مستعد باشد احتمالاً ديالوگهاي رومئو و ژوليت را به اسم خودش به نامزدش غالب ميكند.
«ما كه اطفال اين دبستانيم»
از كتاب و قلم گريزانيم
غالباً تخس و لوس و بي ادبيم
موي ژوليده و پريشانيم
اول ترم فكر شيطنتيم
آخر ترم درس مي خوانيم
موقع امتحان پايان ترم
بس كه درمانده و پشيمانيم،
خيره بر برگه بغل دستي
لاجرم مثل فكس مي مانيم!
بي هدف مي رويم دانشگاه
ارزش علم را نمي دانيم
بعد طي مدارج عالي
لنگ شغلي شريف مي مانيم
عوض حرفه اي درآمد زا
در مسنجر تمام شب ON ايم!
سالها لنگ مدركي هستيم
تا كه اقوام را بچزانيم
خانه از پاي بست ويران است
بس كه در بند نقش ايوانيم