تجربه بهم نشون داد آدم هرچقدر که سنش میره بالا و تجربیات عاطفی متفاوتی رو از سر میگذرونه اگر عاقل باشه به رابطه‌ی بهتری میرسه.
فقط کافیه از نقش قربانی خارج بشه اشتباهاتش رو ببینه و بپذیره و تغییر کنه اون‌وقت یه جایی به اون ارتباطی میرسه که همه جوره حالشو خوب میکنه.

آدمیزاد در کل دایره ارتباطیش بیشتر از دو تا دوست صمیمی و یک دوست پسر نمیخواد به نظرم🩷

جدی یه چیزی که دلمو همیشه میشکنه، ارتباطیه که من توش خود واقعیم بودم و اون آدما رو قلبا دوست داشتم ولی اونا باهام بدجنس و فیک بودن. قشنگ wasted feelings.

چیزی که همیشه دلمو میشکنه ارتباطیه که من توش خود واقعیم بودم و اون آدما رو قلبا دوست داشتم ولی اونا باهام بدجنس و فیک بودن.

اکثر مردم گمان می‌کنن وقتی با اونها ارتباطی نداری یا دیگه کلمه‌ای نداری که بینتون رد و بدل بشه، قطعا داری انرژیت رو برای شخص دیگری می‌ذاری، چه جدید و چه قدیم.
و کمتر کسی متوجه می‌شه وقف خودت شدی یا جبرانِ بودن‌های واقعیِ اطرافیانت، این‌که هرچی انرژی تو وجودت باقی می‌مونه رو صرف و خرج ادامه دادن می‌کنی. وقتی شب می‌شه و روز پر مشغله‌ات به پایان می‌رسه فقط یک نفس رها می‌کنی چون یک‌روز جدید و یک زندگی دیگه گذشته و تو زنده ازش بیرون اومدی؛ زندگی همینه رفیق، هیچ‌کس به اندازه‌ی خود تو، به فکر خودت نیست.

آدمایی که دایره‌‌ی ارتباطی امن و مشخص خودشون رو دارن برام همیشه جالبن. در واقع از آدمایی که همه رو وارد ارتباطاتشون نمی‌کنن و فیلتربندی می‌کنن خوشم میاد.

فک کنم من زبان ارتباطی شما آدم‌ها رو بلد نیستم که وقتی محبت میکنم و مهربانانه پیش میرم تو روابطم، بقیه فک میکنن الاغیم که باید ازش سواری بگیرن.

آدمایی که باهاشون در ارتباطین، دلیل کافی‌ای برای قطع ارتباط با شماس.

بعد از کات و بلاک ؛ تنها راه ارتباطیتون میشه بیو ؛ .🫸🏻
نمیتونی بهش پیام بدی ولی اون میتونه بیوتو ببینه؛ یه چنل معرفی میکنم تک خطیاش خوراک بیوعه ؛ بفرمایید :

انقدر روحیه ام شکننده شده که فعلا نمیخوام ارتباطی با هیچکس داشته باشم :)))