یا مثلا اینجا که «ییلماز اردوغان» میگه :
در دست‌های چه کسی اسراف میشوی تو
اکنون که من به ذره ذره‌ات محتاج


. .

مثل شبی که فرداش قرار بود،
برای اولین بار برم اردو....

مثل شبی که فرداش بابام من رو
با خودش می‌برد بازار که
برام آتاری بخره....

یه حالی‌ که فکر می‌کنی
اگه نخوابی شب زودتر می‌گذره
و زودتر صبح می‌شه...

یه حال اینطوری‌ میخوام....

#کامنت_کنید...

یه حال این چنینی کامنت کنید..

‌من
احتمال اینکه تو دوستم بداری را،
دوست داشتم...

#ییلماز_اردوغان

مثل شبی که فرداش قرار بود،
برای اولین بار برم اردو....

مثل شبی که فرداش بابام من رو
با خودش می‌برد بازار که
برام آتاری بخره....

یه حالی‌ که فکر می‌کنی
اگه نخوابی شب زودتر می‌گذره
و زودتر صبح می‌شه...

یه حال اینطوری‌ میخوام....

#کامنت_کنید...

یه حال این چنینی کامنت کنید..

‏قشنگی دوست داشتن یواشکی و کراش داشتن رو یلماز اردوغان خیلی قشنگ توصیف کرده:
من احتمال این را که تو دوستم داشته باشی،دوست داشتم.

•
ما اردوی واقعی رو تو مدرسه برگزار میکردیم مقصد بهانه بود ..

♡

من،
احتمال اینکه تو دوستم بداری را،
دوست داشتم.

.ییلماز اردوغان

درزمانی که همه دوست داشتن را گذاشته اند
برای سی سالگی...
من تورا،هجده ساله واردوست دارم.
پرشور و سرتَقانه...
من تورا دراوج‌نوجوانی وبین گیر ودار نماندن ها،ونخواستن هامیخواهم.

#سودابه_رنجبر

کاش فردا قرار بود مدرسمون ببرتمون اردو و منم رضایت نامه مو امضا شده گذاشته بودم
رو کیفم و از هیجان خوابم نمی برد.

.کپشن خاص.

آرامبخش ها ،
حافظه ام راپاک کرده اند..
اما ،
دلم می گوید ؛
من کسی را..
بسیاردوست می داشتم..!

#محمد_برقعی