آخرهفته تون شاد
یک روزقشنگ
یک دل آرام
یک شادی بی پایان
یک نورازجنس امید
یک لب خندون
یک زندگےعاشقانه
وهزارآرزوے زیبا
ازخداوند برایتان خواهانم
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ازجنس
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
میان آرزوی تو
و
معجـــــــزه خداوند
دیواریست به نام ایمــــان
واعتماد،پس به او
ایمان بیــــاورواعتمـــــــادکن
کاش ایمانـی ازجنس
کودکانه داشته باشیـــــــم به خـدا
شبتون عاشقانه وآروم
جوراب لایق یک مردنیست...
برایت کفشهایی ازجنس طلاهدیه می دهم
که لایق مهربانی هایت باشد
تابپوشی ومردانه قدم برداری چون نان اوره خانه تو هستی
تویی که تکیه گاهی ستون هرخانه ای
باوجود توست که پا بر جاست
تاتونباشی پای هرزنی لنگ است
زندگی باوجودتوقشنگ است
تقدیم به پدران ومردان پاک سرزمینم
به درختان جنگل گفتم:چرا شما با این عظمت از تکه آهنی بنام تبر میترسید؟
گفتند :رنج ما از تبر نیست ، از دسته ی آنست که ازجنس خودمان است.
خداوندا
خانه امیدم را
به یادت بر بلندترین
قله ی دلم بنا میکنم
ای آرام جان
امشب
تمام دوستانم را آرامشی
ازجنس خودت ارزانی ده
شبتون منور به نور خدا
خداونداخانه امیدم را
به یادت بربلندترین
قله دلم بنامیکنم
اےآرام جان امشب
تمام دوستانم راآرامشے
ازجنس خودت ارزانےده
شبتون سرشار از آرامش
خداوندا خانه امیدم را
به یادت بر بلندترین
قله دلم بنا میکنم
اےآرام جان امشب
تمام دوستانم را آرامشے
ازجنس خودت ارزانے ده
شبتون پر از آرامش
قرار نبوده
قرار نبوده تا نم باران زد ، دستپاچه شویم و زودچتری ازجنس پلاستیک روی سر بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم....
قرار نبوده
این قدر دور شویم و مصنوعی!
ناخن های مصنوعی،
دندان های مصنوعی،
خنده های مصنوعی،
آوازهای مصنوعی،
دغدغه های مصنوعی...
هر چه فكر میکنم میبینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم،
این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟
قرار نبوده
همه از دم ، درس خوانده بشویم
از دم ، دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم،
بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرکهای ما رد بشود.
باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند،
دراز بکشد نی لبک بزند,
با سوز هم بزند و عاقبت هم یک روز در همان هیات چوپانی به پیامبری مبعوث شود.
یک کاوه لازم است که آهنگری کند که درفش داشته باشد که به حرمت عدل از جا برخیزد و حرکت کند.
قرار نبوده
این همه در محاصره سیمان و آهن، طبقه روی طبقه برویم بالا،
قرار نبوده
این تعداد میز و صندلیِ کارمندی روی زمین وجود داشته باشد،
بی شک این همه کامپیوتر...و پشت های غوز کرده ي آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده...
تا به حال بیل زدهاید؟
باغچه هرس کردهاید؟
آلبالو و انار چیدهاید؟
کلاً خسته از یک روز ِکاري ِیَدی به رختخواب رفتهاید؟
آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست....
این چشم ها
برای نورمهتاب یا نور ستارگان کویر برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان ,
برای خیره شدن به جاري ِآب
شاید ،
اما ....
برای ساعت پشت ساعت،
روز پشت روز،
شب پشت شب ...
خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشدهاند.!!!!!
قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعتهای دیجیتال صبح خوانی کنند.
آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتما ً،
که شاید لالایی طبیعت باشد برای بخواب رفتن ما تا قرص خواب لازم نشویم و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.....
من فکر میکنم قرار نبوده کار کردن جز بر طرف کردن غم نان،
بشود همه دار و ندار زندگی مان،
همه دغدغهزنده بودن مان,
همه دغدغه زنده بودن ....
قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن،
این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد......
قرار نبوده
این طور از آسمان دور باشیم و
سی سال بگذرد از عمرمان و
یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم.....
قرار نبوده
کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالمتاب و گرما و محبتش
زره بگیریم و جنگ کنیم....
قرار نبوده
چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد....
قرار نبوده
من از اینجا و شما از آنجا، صورتکهای زرد به نشانه سفت بغل کردن و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم...
....
چیز زیادی از زندگی نمیدانم،
اما همین قدر میدانم که
این قرار نبوده هایی که برخلافشان اتفاق افتاده،
همگی مان را آشفته و سردرگم کرده...!
خدا
ازهرچیزی
که قراره
فرداباهاش روبرو
بشی بزرگتره
او معبودیست که
حواسش به
تمام بنده هایش است...
برایتان آرامشی
ازجنس عشق وپاکی
آرزومندم....
هردم که نفس میکشی از عمق وجودت...
از هرنفست درنفسم باز دمی هست
احساس قشنگی ست که در هر نفس من؛
ازجنس نفس های تو مقدار کمی هست. . . . .