غروب های جمعه درست مثل چای سردشده است....
ازدهن افتاده وتلخ...
اول صبحش گرم است ودلچسب...
غروب که میشود,
ساعت,
کندمیشود
دل پرمیشود
درون سرهایمان ترافیک میشود...
جمعه هابایدهمیشه,
"صبح"بماند...
غروب هایش ,آدم را
زنده به گورمیکند...

دقت کردین میری زیربارون دهنتو مث کروکدیل باز میکنی که یه قطره بارون بره تودهنت،نمیره…

حالا داری بایکی صحبت میکنی،یه تف کوچولو ازدهنش میاد بیرون صاف میره تو لوزو المعدت:)

به سلامتی اونی که تو عصبانیت خواست آرومم کنه...هرچی ازدهنم دراومد بهش گفتم،آخرش فقط گفت:بهتری؟؟

دقت کردین میری زیربارون دهنتو مث کروکدیل باز میکنی ...
که یه قطره بارون بره تودهنت،نمیره…
حالا داری بایکی صحبت میکنی،
یه تف کوچولو ازدهنش میاد بیرون صاف میره تو لوزوالمعدت:|

دقت کردین میری زیربارون دهنتو مث کروکدیل باز میکنی ...

که یه قطره بارون بره تودهنت،نمیره…

حالا داری بایکی صحبت میکنی،

یه تف کوچولو ازدهنش میاد بیرون صاف میره تو لوزوالمعدت...

دقت کردین میری زیربارون دهنتو مث کروکدیل باز میکنی
که یه قطره بارون بره تودهنت،نمیره !
حالا داری بایکی صحبت میکنی،
یه تف کوچولو ازدهنش میاد بیرون صاف میره تو لوزوالمعدت :|

این جمله دوست دارم واسه بعضیااامثGLXمیمونه راحت ازدهنشون میادبیرون...