من بیشتر از « عاشق شدن در یک نگاه» ، به «ازچشم افتادن در یک حرکت» اعتقاد دارم(:
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ازچشم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
هیچگاه ناامیدنشو..
اگرهمه درها هم به رویت بسته شوند...
سرانجام "او" کوره راهی مخفی را...
که ازچشم همه پنهان مانده،
به رویت بازمیکند...!
حتی اگرهم اکنون،قادربه دیدنش نباشی...
همیشه اینجوری نگاهم میکنه...همینجوری سرد ...درست بعد از اون ضربه ای که خورد!
باهام بحث میکنه...هرروز هرشب...یه اهنگ یه متن یه عکس یه جمله که میخونه و یاده اون میافته!
بهم میگه:اینطورفکر نکن که من ازرفتنش اذیت میشم..نه!من فقط حس میکنم که یه احمق فرض شدم..یه ساده لوح..یکی که صادقانه عشقش رو بیان کرد ولی.....!
باافسوس ودلسوزی نگاهش میکنم...یه زهر خند میزنه و میگه:برا من دل نسوزون!
یه ابروم میپره بالا...این دخترهمیشه چشمای ادما رو قشنگ میخونه!
_میدونی چراهیچوقت ندیدمش از نزدیک؟
زل میزنم تو چشماش..پوزخندمیزنه؛چشماش پرازغم میشه:اون بهترازخودم منو میشناخت!
نمیخواست دروغ بودن حرفاشو ازچشماش بخونم!
+میتونی بهش فکر نکنی؟
سرشو میاره بالا..موهای کوتاهش که یادگاره همون روزاست رو ازروی چشماش کنارمیزنه...چشمای قهوه ای رنگش رو ریز میکنه و پوزخند میزنه!
_البته که میتونم...من اونقدر ضعیف نیستم که بخوام به خاطرگذشته ای که تموم شده افسوس بخورم...من غرورم نشونه گرفته شد...اماساختمش..مغرور سرشو بالا میگیره وادامه میده...من قویتر ازین حرفام...چشماش پرازاشک میشه ...بغض میکنه . ..داد میزنه خودم غرور خودمو با هر دفعه گریه کردنم نشونه میگیرم...لعنت بهش..لعنت!
باخودش میخونه:قراره تو وعشق مااین نبودکه دنیامو تنهابذاری بری...بگیری ازم قلب واحساسمو خودت قلبتو جابذاری بری...!
_ولی دلم براش تنگ شده...خیلی زیاد!اون هیچوقت عادی نشد برام...هیچوقت به نبودنش عادت نکردم ...حتی حالا که خودش نیست...هرچیزی منو یادش میندازه....دوباره چشماش پراز غم میشه...باحقارت به خودم نگاه میکنم...به خودم که بایه چهره ی داغون ترازهمیشه روبه روش وایستادم..به چشمای غمگینم نگاه میکنم...تنهاتراز هرروزباز باخودم حرف زدم...راهمو کج میکنم سمت دنیام!
من تاقبل ازون اتفاق دیوونه نبودم!
جهان…
ازچشم های تو…
شروع میشود…
وجایی در امتداد آشفتگی مو هایت….
به باد میرود…
گاهی لب های خندان بیشتر ازچشمهای گریان درد میکشند..
گاهى…
آنکس ک میخنددومیخنداند…
میخواهدحواست راازچشمان گریانش پرت کند…
گاهى…
آنکس ک میخنددومیخنداند…
میخواهدحواست راازچشمان گریانش پرت کند
آرزو میکنم توجیب لباست پول پیداکنی آرزو میکنم یه موسیقی که خیلی وقته دنبالشی وهیچ اسمی ازش نمیدونی رویهویجاپیداکنی آرزومیکنم وقتی دارن ازت تعریف میکنن تواتفاقی ردبشیوبشنوی آرزومیکنم انقدربخندی که ازچشمات اشک بیاد آرزومیکنم یه بویی که باهاش خیلی خاطره داری یجابه مشامت بخوره آرزومیکنم وقتی حواست نیست سرتوبیاری بالاببینی یکی که دوسش داری داره خیلی عمیق بایه حس مثبت ولبخندرضایت نگاهت میکنه آرزومیکنم یه چیزی که کوچیکه ولی فکرنمیکردی حالاحالاهاداشته باشیش یااتفاق بیوفته روبدست بیاری. این آرزوهاکوچیکن ولی خیلی لذت بخشن...
مهدی جان!!!
"پل صراط"
چشمهای توست...
ازچشمت که بیفتم روزگارم جهنم می شود
(اللهم عجل لولیک الفرج)
زن…جنس عجیبی ست!
چشم هایش راکه می بندی ،
دید دلش بیشتر میشود...
دلش را که می شکنی ،
باران لطافت ازچشم هایش سرازیر می شود...!!
انگار درست شده تا…
روی عشق را کم کند!!!