داشتیم بنایی میکردیم...
رفتم زنگ همسایه رو زدم
دخترش اومد







گفتم ببخشید استمبولی دارید؟؟؟
گفت نه قرمه سبزی داریم
اوستام وسط كوچه سوار بیل شد پرواز کرد رفت!!