دستتو بذار رو قلبت
گذاشتى؟
بذار دیگه
صداشو می شنوى؟
آرزومه سال ها بتپه حتى اگه برا من نباشه
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی اشتى
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
اینایی که شکست عشقی میخورن
این متنارو از کجا میارن دل آدمو کباب میکنه
من هرچی به خودم فشار میارم فقط این شعر یادم میاد
باز منو کاشتى رفتى
تنها گذاشتی رفتی
دروغ نگم بجز من
یکی دیگه داشتی رفتی ”
تازه بعدشم اینقد قر میدم که یادم میره شکست عشقی خوردم
من يه دخترم...
همون که صبحا بدون لبخند نمي بينيش...
همون که کلى انرژى داره واسه ساختن يه روز محشر...
همون که شيطنتاش صداى خنده ات رو تا اسمونا ميبره...
همون که واسه همه سنگ تموم ميزاره و مهربونه ولى کمتر کسى قدر مهربونياشو ميدونه...
همون که همه ى عشقشو از چشاش ميتونى ببينى و حس کنى...
من يه دخترم...
همون که زود دلش ميشکنه...
همون که وقتى مى زنى تو ذوقش ديگه اروم ميشه و شوخى نميکنه...
همون که مثل بچه ها ميمونه زود ناراحت ميشه زود قهر ميکنه زود يادش ميره زود باز ميخنده زود اشتى ميکنه...
من يه دخترم ...
یاﺩﺕ ﻫﺴﺖ ﻣﺎﺩﺭ ...؟؟؟
.
.
ﺍﺳﻢ ﻗﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻰ ...
ﻗﻄﺎﺭ
ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ
ﻛﺸﺘﻰ ...
.
.
ﺗﺎ ﻳﻚ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺷﺪﻯ ...
ﺧﻠﺒﺎﻥ
ﻣﻠﻮﺍﻥ
ﻟﻮﻛﻮﻣﻮﺗﻴﻮﺭﺍﻥ ...
.
.
ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻴﮕﻔﺘﻰ : ﻋﺰﻳﺰﻡ، ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭ ﺗﺎ ﺯﻭﺩ
ﺑﺰﺭﮔﺸﻰ ...
ﺁﻗﺎ ﺷﻴﺮﻩ ﺷﻰ ...
.
.
ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ...
ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﻗﻮﻯ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺿﻌﻴﻒ ...
ﻛﺎﺵ ﻣﻦ ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﻤﻴﺸﺪﻡ ﺗﺎ ﺗﻮ
ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻤﺎﻧﻰ ...
ﻛﺎﺵ ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﻗﻮﻯ ﻧﻤﻴﺸﺪﻡ، ﻛﻪ ﺍﻻﻥ ﺿﻌﻒ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﻳﺒﺎﺕ ﻧﺒﻴﻨﻢ ...
ﺩﺳﺘﻬﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﻴﻜﻨﻢ، ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ
ﺧﻮﺏ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺩ ﺍﻭﺭﻡ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ
ﮐﻪ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ
ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ...
پیشاپش روز مادر مبارک
H.L.H
گویند شغالى، چند پر طاوس بر خود بست و سر و روى
خویش را آراست و به میان طاوسان در آمد.
طاوسها او را شناختند و با منقار خود بر او زخمهازدند .
شغال از میان آنان گریخت و به جمع همجنسان خود بازگشت؛
اما گروه شغالان نیز او را به جمع خود راه ندادند
و روى خود را از او بر مىگرداندند .
شغالى نرمخوى و جهاندیده، نزد شغال خودخواه و فریبكار آمد
و گفت: (( اگر به آنچه بودى و داشتى، قناعت مىكردى،
نه منقار طاوسان بر بدنت فرود مىآمد
و نه نفرت همجنسان خود را بر مىانگیختى .
آن باش كه هستى و خویشتن را بهتر و زیباتر و مطبوعتر از آنچه هستى،
نشان مده كه به اندازه بود، باید نمود.))
هر زمان لواشک رو گذاشتى گوشه لــُـپـِت و تونستى نَجُوییــش
یَنـى به نفسِت مــُــسَلط شدی
پابه پایم که نیامدى
دست در دستم که نگذاشتى
سر به سرم هم نگذار
قولش رابه بیابان داده ام . . .