کپشن های مربوط به اشکش

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی اشکش

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

رابطه ی منو عشقم
مثل لایه های پیازه
کسی بخواد ما رو از هم جدا کنه
اشکش در میاد .....



:)....️
. .

اگه کسی رو دوست داشته باشی، هیچوقت اشکشو در نمیاری …

آدم باید یکیو داشته باشه
تا بتونه باهاش
به اونایی که اشکشو در آوردند
بخنده ... .️

. .

✿ کپشن خاص ✿

زنها دو دسته اند؛ آنهایی که محافظت می شوند و آنهایی که نمی شوند.
دسته ی اوّل را با ماشین به این طرف و آن طرف می برند و سرِوقت از آرایشگاه، از استخر، از مدرسه، از اداره و ... برمی گردانند. با تلفن، حالش را می پرسند و اگر سرش درد کرد، یکی هست که بگوید: "بهتر نیست کمی استراحت کنی؟"
زن های دسته ی دوّم، توی باد و باران و توفان، ساعت ها توی صف اتوبوس می ایستند و با اینکه تصمیم میگیرند به جایی که اتوبوس از آنجا می آید نگاه نکنند ولی گردنشان، بی اختیار، بارها و بارها به آن سو می چرخد. تا شب سگ دو می زنند و شب، کسی نیست که بگوید: "عزیزم؛ قرص مسکّن برایت بیاورم؟"
زن های محافظت شده، راه رفتنی با طمأنینه دارند
ولی زن های محافظت نشده، یا بسیار تند راه می روند یا کُند
زنِ محافظت نشده، یا غر می زند یا به جایی خیره می شود و گاه خرفت می شود
زنِ محافظت شده، مهمانی ترتیب می دهد و از مسافرت هایش می گوید
زنِ محافظت نشده، گریه می کند و آنقدر این کار را ادامه می دهد که دیگر اشکش در نیاید.
زنِ محافظت شده، همیشه در نیمه ی راهِ گریه و یأس، به زندگی برمی گردد..

#فریبا_وفی

✿ کپشن خاص ✿

این‌که هر جور که دوست دارید رفتار کنید و با حرف‌های تند و تیزتان درد بزنید به جانِ دیگران، باعثِ ریختنِ اشکشان شوید و دلشان را بشکنید و بعد با جمله‌ی "هیچی توی دلم نیست" خودتان و رفتارتان را توجیه کنید مضحک است!

مگر میشود کسی توی دلش "بدجنسی" نباشد و باعثِ حالِ بد کسی بشود؟!

#محیا_کاربخش

آهای تویی ک گرفتی عشق من رو
نبینم دربیاری اشکش چشماش


عاقبت اشکش را درآورد
آنکه با او خندیده بود

حال مرا هرکس که می‌پرسد بگو:
خوب است

اشکش روان،
اندوه جاری،
زخم‌ها کاری‌ست ...


آدمهای خوب همیشه اول داستان لبخند به لب دارند
در عمیق ترین فکرهایشان ، آنجا که دست هیچکس نمیرسد تا از دریای افکارشان بیرونشان بکشد ،باز حواسشان به دوستشان هست که دلش نگیرد
همان هایی که برای بچه‌ای که با دقت از پشت پنجره ماشین بهشان زل زده شکلک در میاورند
آدمهایی که اشکشان دربیاید اشک در نمی‌اورند
خوبها وقتی ازشان تعریف میشود متواضعانه تبسم میکنند
در همه حال حالتان را جویایند و به یادتان هستند ،حتی اگر وقتی که خطاب کنیدشان : "چطوری بی مرام " باز لبخند مهربانانه شان را میزنند و میگویند "کوتاهی از ماست ، حالا اصل حالت چطوره با مرام ؟"
آدمهایی که فدایی شدند برای کس ها و ناکس‌ها
دوست و دشمن فرقی نمیکند
مهربانی در بند بند وجودشان میجوشد
همان ها که لقمه ای اگر هست کوچکترینش سهم خودشان میشود و به هنگام گذر از جایی که پرنده ای در حال غذا خوردن است مسیرشان را کج میکنند که یه وقت نپرد ..
همان ها که پیرمرد دست فروشی را می‌بینند ،بغض میکنند
انها که دوست دارند زودتر از پدر و مادر و عزیزان خود بمیرند نکند که داغِ آنها را ببینند
همان ها که حسادت را بلد نیستند و وقتی خبرِ خوش برای دوستانشان میشوند اشک شوق در چشمهایشان حلقه میزند
آدمهای خوب متهم میشوند به بدی ، به شورش را در آوردن
ندانستم که چون خوبند، بدند
یا چون از خوبی شورش را در‌آورند ، بد شدند
اما هرچه که هست
نابند ، کم‌اند
همان ها که آخر داستان ، وقتی ترک میشوند با وجود شکسته‌‌شده‌شان
با اینکه مقصر نیستند
عذر خواهی میکنند و میگویند ببخش اگر حتی مهربانیم اذیتت میکرد ، دست خودم نبود، لبخند معرکه ات همیشگی ..
آدم های خوب
اول داستان محکومند به مرموزی بابت خنده ها و تبسم‌هاشان
و آخرش خوبی هایشان رنگ دیوانگی به خود میگیرد و با حرف های این و آنی که میگویند : "خلی به قرآن " "انقدر خوب نباش" می‌میرند...

قدیمی ها ندانستند
خدا آدمهای خوب را زود نمیبرد
ما آدمهای خوب را زود میکشیم...


آلزایمر مادر
چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
کلا یک ساک داشت ،کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …
گفت: “مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”
گفتم: “مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.” گفت: “کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟”
گفتم: “آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری همه چیزو فراموش می کنی!” گفت: “مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول! اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی پسرم؟!” خجالت کشیدم …!
حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم.اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود،راست می گفت، من همه رو فراموش کرده بودم!
زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی ریم
توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده اش رو نداشتم، ساکش رو باز کردم نون روغنی و … همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودند!
آبنات رو برداشت ،گفت: “بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.”
دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم: “مادر جون ببخش، فراموش کن.”
اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت: “چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد، شاید فراموش میکنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمیزر؟!”
در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه میکرد زیر لب می گفت: “گاهی چه نعمتیه این آلمیزر…!”

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

رابطه, عشقم, لایه, پیازه, بخواد, اشکش, میاد, دوست, داشته, باشی, هیچوقت, اشکشو, نمیاری, باید, یکیو, باشه, بتونه, باهاش, اونایی, آوردند, بخنده, کپشن, زنها, دسته, اند؛, آنهایی, محافظت, شوند, اوّل, ماشین, برند, سرِوقت, آرایشگاه, استخر, مدرسه, اداره, برمی, گردانند, تلفن, حالش, پرسند, بگوید, بهتر, نیست, استراحت, دوّم, باران, توفان, ساعت, اتوبوس, ایستند, اینکه, تصمیم, میگیرند, جایی, آنجا, نگاه, نکنند, گردنشان, اختیار, بارها, چرخد, زنند, عزیزم؛, مسکّن, برایت, بیاورم, رفتنی, طمأنینه, دارند, نشده, بسیار, روند, کُند, خیره, خرفت, مهمانی, ترتیب, مسافرت, هایش, گریه, آنقدر, ادامه, دیگر, نیاید, همیشه, نیمه, راهِ, زندگی, گردد, فریباوفی, دارید, رفتار, کنید, حرفهای, تیزتان, بزنید, جانِ, دیگران, باعثِ, ریختنِ, اشکشان, شوید, دلشان, بشکنید, جملهی, هیچی, خودتان, رفتارتان, توجیه, مضحک, میشود, بدجنسی, نباشد, حالِ, بشود, آهای, تویی, گرفتی, نبینم, دربیاری, چشماش, عاقبت, درآورد, آنکه, خندیده, هرکس, میپرسد, روان, اندوه, جاری, زخمها, کاریست, آدمهای, داستان, لبخند, عمیق, ترین, فکرهایشان, هیچکس, نمیرسد, دریای, افکارشان, بیرونشان, بکشد, حواسشان, دوستشان, نگیرد, بچهای, پنجره, بهشان, شکلک, میاورند, آدمهایی, دربیاید, نمیاورند, خوبها, وقتی, ازشان, تعریف, متواضعانه, تبسم, میکنند, حالتان, جویایند, یادتان, هستند, خطاب, کنیدشان, چطوری, مرام, مهربانانه, میزنند, میگویند, کوتاهی, ماست, حالا, چطوره, فدایی, شدند, ناکسها, دشمن, فرقی, نمیکند, مهربانی, وجودشان, میجوشد, لقمه, کوچکترینش, خودشان, هنگام, پرنده, خوردن, مسیرشان, نپرد, پیرمرد, فروشی, میبینند, انها, زودتر, مادر, عزیزان, بمیرند, نکند, داغِ, ببینند, حسادت, نیستند, خبرِ, دوستانشان, میشوند, چشمهایشان, حلقه, میزند, متهم, شورش, ندانستم, خوبند, بدند, خوبی, درآورند, هرچه, نابند, کماند, مقصر, خواهی, ببخش, مهربانیم, اذیتت, میکرد, خودم, نبود, معرکه, همیشگی, محکومند, مرموزی, بابت, تبسمهاشان, آخرش, دیوانگی, میگیرد, قرآن, انقدر, میمیرند, قدیمی, ندانستند, نمیبرد, میکشیم, آلزایمر, چمدونش, بسته, بودیم, خانه, سالمندان, هماهنگ, روغنی, آبنات, کشمش, چیزهایی, شیرین, شروع, آشنایی, زیادی, نمیخورم, گوشه, نشستم, نمیشه, بمونم, واسه, گفتم, چادرتون, آماده, منتظرن, اصلا, نمیشناسن, مادرجون, میکنه, اینجا, ندارم, دیگه, گیری, چیزو, فراموش, چیزی, اسمش, سخته, گرفتم, قبول, کردی, پسرم, خجالت, کشیدم, حقیقت, کودکی, جوونیم, تمام, مهری, نثارم, کرده, بودم, بخشی, هویت, ریشه, هستیم, راست, توان, کردن, نشسته, برلب, چروکیده, نداشتم, ساکش, کردم, دوباره, خونه, بودند, برداشت, بخور, خسته, بستی, چروکیدشو, بوسیدم, ببخشم, یادم, شاید, میکنم, گفتی, آلمیزر, حالی, دستای, لرزونش, موهای, دخترم, شونه, گاهی, نعمتیه,