.حکایت

زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.

زاهد گفت:
اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا
می کنم خرت سنگ بشود.....

آسیابان گفت:
تو که چنین مستجاب الدعوه
هستی دعا کن گندمت آرد