•
ای خدای من
من خود از خیر خود بی‌خبرم
و ناتوانم در مقابل ناملایمات روزگار
راه نشانم ده و آشفتگی درونم را آرام ساز..

♡

جدیدا آدم میترسه حتی از خوبیای یه نفر بگه ؛ چون با گذر زمان بهت ثابت میشه تصوراتت کاملا راجع بهش غلط بودن....

Kazandığını görmek istiyorum. Sahip olduğun her hayale ulaştığını görmek istiyorum; Karşılaştığın tüm engelleri aştığını görmek istiyorum. Başarını görmek istiyorum. Ben senin en büyük hayranınım, senin en kötü versiyonunu bile gören, seni seven ve yolun her adımında yanında olmak isteyen tek kişi benim.

من می‌خوام برنده شدنت رو ببینم. می‌خوام ببینم به تک تکِ رویاهایی که داری کاملا میرسی؛ می‌خوام ببینم از پس همه موانعی که باهاش روبرو میشی برمیای. من می‌خوام موفقیتت‌و ببینم. من بزرگترین طرفدارتم، تنها کسی که حتی بدترین ورژنِ تو رو دیده، دوستت داره و توی تک تکِ قدم‌هایِ مسیرت می‌خواد همراهت باشه.

. .

نات کوین رو از دست دادی؟ حالا دیدی ارزش پیدا کرد اشکال نداره این ایردراپ جدید اومده و کاملا معتبره و ارزش لیست شده شروع کن تا دیر نشده.

ما زاده‌ی زخم‌هامان بودیم، زاده‌ی دردها...
ما زاده‌ی روزهایی بودیم که زمانه، ساز به ساز، ناکوک بود و ما زخم به زخم اندوه را با خون‌دل، مرهم می‌گذاشتیم.
ما زاده‌ی تمام ناملایمتی‌های روزگار بودیم و اگر امروز به ادراک عمیقی دست یافته‌ایم، به‌خاطر تمام تجربه‌های سهمگینی‌ست که آن‌ها را به جان و به استخوان زیسته‌ایم.

#نرگس_صرافیان_طوفان

𝐌𝐲 𝐦𝐢𝐧𝐝 𝐢𝐬 𝐩𝐫𝐞𝐭𝐭𝐢𝐞𝐫 𝐭𝐡𝐚𝐧 𝐦𝐲 𝐟𝐚𝐜𝐞 𝐚𝐧𝐝 𝐦𝐲 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭 𝐨𝐮𝐭𝐬𝐡𝐢𝐧𝐞𝐬 𝐭𝐡𝐞𝐦 𝐛𝐨𝐭𝐡. 𝐈 𝐡𝐚𝐯𝐞 𝐧𝐨 𝐰𝐨𝐫𝐫𝐢𝐞𝐬

ذهنم به مراتب از چهره‌م زیباتره و قلبم از هر دوشون پیشی گرفته از این بابت کاملاً خیالم راحته🫀

♡

آدما یه جوری شدن که همشون یک چیز رو از زندگی، رابطه، آینده و... میخوان. اون چیز هم کاملا یکسان، کلیشه ای و بی اندازه مشمئزکننده‌ست.

من میخوام برنده شدنت رو ببینم.
میخوام ببینم به تک تک رویاهایی
که داری کاملا میرسی
میخوام ببینم از پس همه موانعی
که باهاش روبرو میشی برمیای
من میخوام موفقیتتو ببینم
من بزرگترین طرفدارتم
بهترین حمایتگرت
و توی تک تک قدم های مسیرت همراهتم.️


. .

از وقتی رفتی، کل زندگیم شده پانتومیم. با هرکی حواسمو ازت پرت کنه، تیم شدم. ادا در میارم خوشبختم ولی هیشکی نمیتونه حدسم بزنه. پریشب باختیم. دیشبم همینطور. هر شب داریم میبازیم. نیستی و کاملا بازندم.

دلم می‌خواست علم اونقدر پیشرفت می‌کرد که می‌تونستم یه آدمی رو از ذهنم کاملا پاک کنم. یه‌جوری که حتی وقتی توی خیابون هم می‌بینمش، یادم نیاد کی بوده و چه خاطراتی باهم داشتیم.