کپشن های مربوط به امنش

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی امنش

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

چگونه شدیم آنچه هستیم

کوروش

. نام کوروش بصورت سایروس یا سیروس در کشورهای غربی برای نامگذاری پسران بکار میرود. نام داریوش هم در مقیاسی کمتر چنین است.

. خیابانها و تندیس هایی بنام کوروش در چند شهر جهان وجود دارد

.آرامگاه کوروش سالها محل زنجیرزنی و حصور دسته های عزاداری محرم بود

.پایه گذاری امپراتوری هخامنشی بدست کوروش معادلات جهانی قدرت را بهم ریخت

. پیتاگورس (فیثاغورث)- بودا و کنفسیوس در این سده پدید آمدند

. در اروپا هیچ دولت مطرحی وجود نداشت جز دولت شهرهای یونان

نام "تو" را
بر در و دیوار شهر
همچون
کتیبه های سنگی هخامنشی
حک کرده ام!!
هزارو هفتصد سال دیگر
شهرمان
تخت جمشیدی می شود
پر از کتیبه هایی با نام "تو"

#ارسلان_شیر_محمدی

زنها
همه شعر میگویند
برای کسانی که
دوستشان دارند
با رنگ لاک ناخنشان
با تغییر رنگ رژ روی لبشان
با رنگ دامنشان ....

سواد میخواهد خواندن این شعرها

.

ﺯﻧﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﺮﻧﺴﺲﻫﺎﯼ ﺩﯾﺰﻧﯽﻟﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﺑﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ،
ﺷﺒﯿﻪ ﻭﺍقعیتند...!

ﺷﺒﯿﻪ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖﻫﺎﯼ ﺧﯿﺴﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺍﻣﻨﺶ ﭘﺎﮎ ﻣﯽﮐﻨﺪ...
ﻭﺍﺷﮏﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺁستینَش...

ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺁﺑﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ،
ﻧﻪ ﻧﺎﺧﻦﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻻﮎ ﺯﺩﻩ...

ﻧﮕﺮﺍﻥ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻥ ﺭﮊ ﻟﺐﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ...

ﺯﻧﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ، ﺯﻧﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ،
ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻭ ﻋﺰﻡ ﯾﮏ ﺯﻥ ﮐﻪ ﻣﺴﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﻃﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،
ﺷﮑﻮﻩ ﻭ "ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ" ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ‌...
ﺩﺭ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻨﻔﺴﺶ ﺍﺯ ﺗﺠﺮﺑﻪﻫﺎ ﻧﺸﺄﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ،
ﻭ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺨﻮﺭﺩ،
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ،
ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ...

دختره نوشته :
دو تا چشم قهوه ای قاجاری دارم، ...

انگار چشمای ما صورتی هخامنشیه :D

روز پسر مبارک
امروز تو تقویم هخامنشی روز پسره...
ﺭﻭﺯ ﭘﺴﺮ ﻣﺒﺎﺭکــ
بابایی های اینده
سلطان غــرورا
تکیه گاهای محکــم
غیرتیـــای خواستنــی
تـه ریش دارا
گــُل پسـرا
که دنیاشون
پر از پیراهــن و شلواره
پر از کتونی و کالج و ادکلن
قربون صدقه هایی که از مادرشون میرن
چشم غره هایی که به باباهه میره
صاحب تلفن های 1 دقیقه ای
عاشقهای مطلق مامانا
ابهت دستهای مردونه
سر گذاشتناشون روی پای مادر
عاشقان سیب زمینی سرخ کرده
آهنگ گوش دادنای نصف شب,تو اتوبان
با ناراحتی ﺑﻪ یه عکس نگاه کردن
دوش گرفتنای 5 دقیقه ای
قولهایی که وقتی میدن رد خور نداره
کلمه های رمزی که فقط خودشون معنیشو می دونن
دنیای پسراشاید پر از غصه های یواشکیه
ولی،
پر از عشقه که اخرش به مامانشون ختم میشه
اهای پسر دارها...
وپسرها...
روز پسر مبارک

ديروز بود البته

آورده اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او. شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.

شیخ پیش او رفت و سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داد و پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می کنی؟ عرض کرد آری.

بهلول فرمود طعام چگونه می خوری؟ عرض کرد اول «بسم الله» می گویم و از پیش خود می خورم و لقمه کوچک برمی دارم، به طرف راست دهان می گذارم و آهسته می جوم و به دیگران نظر نمی کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی شوم و هر لقمه که می خورم «بسم الله» می گویم و در اول و آخر دست می شویم.

بهلول برخاست و فرمود تو می خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی دانی و به راه خود رفت.

مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید. بهلول پرسید چه کسی هستی؟ جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی داند.

بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. سخن به قدر می گویم و بی حساب نمی گویم و به قدر فهم مستمعان می گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می کنم و چندان سخن نمی گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.

بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی دانی. پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او کار است، شما نمی دانید.

باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب می شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (ص) رسیده بود بیان کرد.بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی دانی. خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی دانم، تو قربه الی الله مرا بیاموز.

بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.

جنید گفت: جزاک الله خیراً! و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود، هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد و در خواب کردن، اینها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد بشری نباشد..

کربلا نرفتن سخته ...
کربلا رفتن سخت تره !
تا نرفتی شوق رفتن داری ...
تا رفتی شوقِ مُردن !!!
کربلا رفته ها می دونند ؛
بعد از کربلا روضه ی حسین ؛
حکمِ زهر داره برای دلِ اوراق شده زائر !!
آخه اینجا ؛
دیگه عبّاس نیست ؛
تا آروم شی تو حریم امنش ...
" السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین "

من یک آريايي ام؛ اهورامزداي من الله است، از تبار کوروشم ، ولی شاهم حسين بن علی (ع) ست، از ديار آرشم ، ولی کماندار من مسلم بن عقیل است، امپراطوری ام هخامنشی ست ، ولی جغرافيای من بين الحرمين است، شاه عباس را دوست دارم ، ولی شاه من عباس بن علی ست ، آری من ايراني ام عاشق کاوه ، مديون نادرشاه ، ولی پيامبرم محمدبن عبدالله(ص)است، قدمت کشورم از ماورای تاريخ است وبه قدمت آن مینازم زیبایی های تاریخ کشورم را دوست دارم ، ولی تمام زیبایی های دنیا را در کلام مولایم حیدرکرار میبینم ، آري آري من يک ايراني ام... و متنفرم از کسانی ک به اسم تاریخ کشورم به اعتقاداتم ضربه میزنند... من یک آریایی شیعه ام....

گل
گاو
زبان را
دمش کنی
با نبات

لیمو بچکانی در آن
بنفش‌ها جادو شوند
برقصند در هم
از پنجره
پاییز را نگاه کنی
چسبیده کلاهش را
اما دامنش
کنار رفته در باد
و
فنجانت را سر بکشی
گل
گاو
زبان
یعنی شعر ..

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

چگونه, شدیم, آنچه, هستیم, کوروش, بصورت, سایروس, سیروس, کشورهای, غربی, برای, نامگذاری, پسران, بکار, میرود, داریوش, مقیاسی, کمتر, چنین, خیابانها, تندیس, هایی, بنام, جهان, وجود, دارد, آرامگاه, سالها, زنجیرزنی, حصور, دسته, عزاداری, محرم, پایه, امپراتوری, هخامنشی, بدست, معادلات, جهانی, قدرت, ریخت, پیتاگورس, فیثاغورث, بودا, کنفسیوس, پدید, آمدند, اروپا, دولت, مطرحی, نداشت, شهرهای, یونان, دیوار, همچون, کتیبه, سنگی, کرده, هزارو, هفتصد, دیگر, شهرمان, جمشیدی, زنها, میگویند, کسانی, دوستشان, دارند, ناخنشان, تغییر, لبشان, دامنشان, سواد, میخواهد, خواندن, شعرها, قعیتند, ستینَش, دختره, نوشته, قهوه, قاجاری, دارم, انگار, چشمای, صورتی, هخامنشیه, مبارک, امروز, تقویم, پسره, بابایی, اینده, سلطان, غرورا, تکیه, گاهای, محکم, غیرتیای, خواستنی, دارا, دنیاشون, پیراهن, شلواره, کتونی, کالج, ادکلن, قربون, صدقه, مادرشون, میرن, باباهه, میره, صاحب, تلفن, دقیقه, عاشقهای, مطلق, مامانا, ابهت, دستهای, مردونه, عاشقان, زمینی, آهنگ, دادنای, اتوبان, ناراحتی, نگاه, کردن, گرفتنای, قولهایی, وقتی, میدن, نداره, کلمه, رمزی, خودشون, معنیشو, دونن, دنیای, پسراشاید, یواشکیه, عشقه, اخرش, مامانشون, میشه, دارها, وپسرها, ديروز, البته, آورده, جنید, بغداد, بیرون, مریدان, احوال, بهلول, پرسید, گفتند, مردی, دیوانه, کنید, تفحص, کردند, صحرایی, یافتند, سلام, جواب, بغدادی, فرمود, تویی, مردم, ارشاد, طعام, خوری, الله, گویم, خورم, لقمه, کوچک, برمی, راست, دهان, گذارم, آهسته, دیگران, موقع, خوردن, غافل, شویم, برخاست, خواهی, مرشد, باشی, هنوز, دانی, خندید, باید, شنید, روان, داند, حساب, مستمعان, رسول, دعوت, چندان, ملول, شوند, دقایق, علوم, ظاهر, باطن, رعایت, تعلق, آداب, کلام, بیان, گذشته, برفت, دیدی, توقع, دانید, دنبال, خوابیدن, نماز, فارغ, داخل, جامه, حضرت, رسیده, فهمیدم, برخیزد, بگرفت, دانم, قربه, بیاموز, نادانی, معترف, بیاموزم, بدان, اینها, گفتی, حلال, حرام, بیاوری, فایده, ندارد, تاریکی, جزاک, خیراً, ادامه, باشد, درست, رضای, خدای, غرضی, مطلب, بیهوده, هرزه, عبارت, بگویی, وبال, سکوت, خاموشی, بهتر, نیکوتر, است؛, کینه, بشری, نباشد, کربلا, نرفتن, سخته, نرفتی, شوقِ, مُردن, رفته, دونند, روضه, حسین, حکمِ, اوراق, زائر, اینجا, دیگه, عبّاس, نیست, آروم, حریم, السلام, علیک, عبدالله, الحسین, آريايي, تبار, کوروشم, شاهم, حسين, ديار, آرشم, کماندار, مسلم, عقیل, امپراطوری, جغرافيای, الحرمين, عباس, ايراني, کاوه, مديون, نادرشاه, پيامبرم, محمدبن, قدمت, کشورم, ماورای, تاريخ, مینازم, زیبایی, تاریخ, تمام, مولایم, حیدرکرار, میبینم, متنفرم, اعتقاداتم, ضربه, میزنند, آریایی, شیعه, زبان, نبات, لیمو, بچکانی, بنفشها, جادو, برقصند, پنجره, پاییز, چسبیده, کلاهش, کنار, فنجانت, بکشی, یعنی,