Don't spend your energy being curious about other people's affairs
انرژی خود را صرف کنجکاوی در امور دیگران نکنید
.࿐
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی امور
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
برندهی واقعی اون کسیه که نه تو کار بقیه دخالت میکنه و نه میذاره اطرافیانش تو امور زندگی و روابطش دخالت کنن.
•
وَأَنَّ إِلَیٰ رَبِّکَ الْمُنتَهَیٰ
« همه امور به پروردگارت منتهی میگردد..
「♡」
فایدهی حافظهی ضعیف آن است که میتوان بارها از امورِ خوشایند، برای اولین بار لذّت برد. :)
-فریدریش نیچه
رابطه دو نفرهی تکنفره چیه؟
وقتی تو همهی برنامهها و امورت رو با اون تنظیم میکنی وقتی همهی بار مسئولیت رو شونهی تو هست وقتی تو همیشه باید پاسخگوی نیازهای رابطه باشی،
در یک رابطهی دونفرهی تکنفره هستی.
مردها طوری آفریده شدن که اندام و زیباییهای زنانه براشون جذابه انقدر نگید طرف هیزه! ما از جانب خداوند ماموریم و معذور :)))))
چقد حس خوبیه که درس ندارم و خیلی راحت میتونم به امور افسردگیم رسیدگی کنم.
✿ کپشن خاص ✿
#زمزمه_های_عاشقانه
عشق به رویم خندید
تا مرا مست تو دید...
و نهیبی زد و گفت:
آه ...چرا دل بستی؟
تو که از آخر این راه مخوف بی خبری
زچه خرسند هستی؟!
به خیالت ته این پس کوچه
میشود جای قرار؟
به گریزپا روحت
می شود راه فرار؟
می توانی برسی تا بالا؟
دست کش!
زین خیال خام ؛حالا!!
عشق آن عروس هزار داماد است
می برد تا ته قعر
میکند روح لطیفت را خرد
ضجه هایت میکند گوشش کر
و تو محکوم به ماندن هستی
و نمیدانی ؛
آنکه جانت به فدایش گردد
میشود ماموری،
که تا خود مرگ ،تو را می بردت...!
عشق به رویم خندید
من به رویش لبخند!
و به گوشش نجوا:
آنکه تو درد وفغانش خوانی؛
مرغ عشقی که مرا ترسانی؛
همه مآوای منست!
منم آن خفته در این تاریکی
همه اغیار مرا جانم، نیش!
خود عشق آمد پیش..!
جان گرفتم و شدم آن خود خویش!
روح من غرق در آلام چموش،
مرغ عشق دست گرفت ، پایم داد!
عشق ، آرامم داد..
آنکه روحم ز چنین مردابی
دست گرفت ، برد بالا؛
مرغ عشق بود که پروازم داد !
باهمه درد و الم
با همه اشک و فغان
من روم بر ره عشق
میخرم سوز به جان!
عشق به رویم خندید
تا مرا مست تو دید...
سرتکان داد و رمید..
#مهناز_معینی
اومدم بطری آب معدنی رو بندازم سطل زباله چند تا آشغال ازش افتاد بیرون
یه مامور شهرداری بدو بدو اومد گفت حاجی میشه تو به نظافت شهر کمک نکنی؟
✨
ماموریت امروز تو :
حواست به خودت باشه
برای حالِ خوبت تلاش کن☺️