کپشن های مربوط به امیدان

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی امیدان

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

زمانی که کودکی می خندد، باور دارد که تمام دنیا در حال خندیدن است و زمانی که یک انسان ناتوان را خستگی از پای در می آورد. گمان می برد که خستگی، سراسر جهان را از پای درآورده است.
چرا نا امیدان، دوست دارند که نا امیدی شان را لجوجانه تبلیغ کنند؟
چرا سرخوردگان مایلند که سرخوردگی را یک اصل جهانی ازلی ابدی قلمداد کنند؟
چرا پوچ گرایان، خود را، برای اثبات پوچ بودن جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن می جنگیم، پاره پاره می کنند؟
آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماری شان به تن و روح دیگران سرایت کند، دلیل بر رذالت بی حساب ایشان نیست؟
من هرگز نمیگویم که در هیچ لحظه یی از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد.
من می گویم: به امید بازگردیم. قبل از آن که ناامیدی، نابودمان کند

" نادر ابراهیمی "

چند روز پیش نوشته ای میخواندم از "هاروکی موراکامی"
داستان زنی بود که اوایل زندگیش آنقدر همسرش را دوست داشت که هر شب مدت زیادی به چهره او در خواب نگاه می کرد و این برایش لذتبخش بود و به او احساس امنیت میداد …
اما یک روز تصمیم گرفت این عادت را ترک کند وقتی فرزندش متولد شد و به خاطر اسم او با مادر همسرش دچار اختلاف شد … آن روز حس کرده بود همسرش حمایت کافی را از او نکرده و این پایان نگاه کردن به چهره همسرش در خواب بود!!!
من برای چند لحظه ، چشمانم را بستم و خودم را به جای مرد داستان گذاشتم …
مادرم را دوست داشتم و همسرم را هم …
به مادرم مدیون بودم برای سالها جوانیش که به پایم ریخته …
و به همسرم برای عشقی که در هر لحظه ی زندگی نثارم می کرد
خودم را بسیار بی پناه دیدم …
اگر از مادرم حمایت می کردم محبت همسرم را از دست می دادم و اگر از همسرم حمایت می کردم محبت مادرم را …
پس ناامیدانه از هر دویشان میخواستم که این اختلاف را تمام کنند …و این
منطقی ترین کار ممکن بود!
این بار خودم را به جای زن داستان گذاشتم
در آغوشم فرزند تازه متولد شده ام بود و رو به رویم مردی که دلم می خواست همیشه کنارم باشد
با خودم فکر کردم کدامشان را بیشتر دوست دارم اسم پسرانه مورد علاقه ام یا عشق همسرم ؟؟؟
من اگر بودم ترجیح میدادم پسرم نام دیگری داشته باشد اما لذت نگاه کردن به چهره همسرم در خواب را تا آخرین لحظه زندگی از دست ندهم …
گاهی بعضی لجبازی ها تمام تصورات خوبمان از آدم ها را به هم میریزد
گاهی یک خواسته ی اشتباه امید و انگیزه را از زندگیمان دور می کند.
کاش ما زن ها باور می کردیم
که مردها هم از سیاره دیگری نیامده اند
آنها هم دارای عاطفه اند و قطعا انتخاب بین دو عشق مادری و همسری برایشان امکان پذیر نیست و چنین خواسته ای غیر عاقلانه است …
ما زن ها معجزه ای داریم به اسم فداکاری و نیرویی به اسم گذشت! …
اگر بخواهیم در بدترین شرایط هم با ذره ای مهربانی می توانیم کاری کنیم که
مرد زندگیمان هرگز
در عشق
درمانده نشود …!


تقدیم به همه آقایون وباارزوی همچین بانوهایی برای ایشون

یکی از واحدهای ارتش سوییس در یکی از مانورها ی کوهستانی گم شده بود وناامیدانه در کوه های آلپ سرگردان بود. هوا سرد بود.
ذخیره غذای گروه کم و محدود بود. ناگهان، یکی از اعضا نقشه منطقه را در کوله خود پیدا کرد. آنها نقشه را دنبال کردند و به اقامت گاه اولیه باز گشتند. آنها از مرگ نجات یافتند.

وقتی نقشه را به فرمانده خود نشان داند، او متعجب شد و پرسیدکه چگونه با چنین نقشه ای راه را پیدا کرده اید؟

نقشه مربوط به کوههای آلپ نبود، بلکه مربوط به کوههای پیرنه بود. آنها راه خود را با پیروی از یک نقشه غلط پیدا کرده بودند.

اگرآن نقشه را نمی یافتند، ساعت ها و روزها به امید اینکه گروههای نجات آنها را خواهند یافت، در جای خود می ماندند.اما آنها با دیدن نقشه راه افتادند.

اغلب اوقات بهتر است حتی با نقشه غلط راه بیفتیم و به دنبال راه نجات بگردیم تا اینکه به امید رسیدن نیروی کمکی در جای خود متوقف شویم و از گرسنگی بمیریم.

وقتی از همه چیز ناامید هستید، دست به کاری بزنید.

آنها که در رودخانه قایق سواری کرده اند، می دانند بیشترین حالت پایداری قایق، نه در سکون، بلکه در هنگام حرکت کردن و پارو زدن ایجاد می شود.

شاید این گفته بر خلاف تصور عمومی و غریزه مان باشد، اما در درستی آن تردیدی نیست.
بلند شوید راه بیفتید به امید کسی نباشید
#53_اصل_تصمیم_گیری
#روبرت_گانتر

دوستان این متن از خودمه! لطف کنین بخونینش و حتی اگه خوشتون نیومد، نطرتون ودرموردش بگین:)
"دل کوچکم دستش را آرام به دیوار میگیرد و به روبرو اما نگاه نمی‌کند!
سنگ کوچکی به پایش گیر میکند... قل میخورد قل میخورد و قل میخورد...  می افتد توی جوی آب باریک...
نگاه خسته اش را به سنگ میدوزد و آه میکشد... صدای سقوط سنگ در وجودش می‌پیچد و چیزی درونش میسوزد دوباره...
خودش را روی دیوار ترک خورده ی روبرو میبیند انگار... دستش را روی زخم میفشارد... اولین سقوط او کی بود؟!! اولین نبودن هیچکسها کی بود؟!! توی کوچه پس کوچه های سیاه ذهنش هیچ چیز معلوم نیست... انگار همه از سوزش و دردهای مدامش خاکستر شده اند... آتشی به پا کرده اند که دودش نه به چشم کسی رفته نه صدای سوختنش حواس کسی را جمع که نه! پرت او کرده...
نگاهش را دوباره به سنگفرش کهنه و فرسوده پیاده رو میدهد و یک چکه زخم به خورد سنگهای ریز زیر پاهایش میرود... به کجا میرود نمی داند... امامیداند که باید رفت... باید از اینجا راهی یک بینهایت نامعلوم شد و در آن حل هم... که دیگر برگشتی نباشد... دیگر حتی نیم  نگاهی به پشت سر نباشد... و آمیخته شدن با یک جنون حتما بهتر از ماندن با مترسک های پوشالی با نگاه های سرد و مغزهای پوچ خواهد بود...
صدای جغدهای بیدار از آن دور ها در هوا جریان می یابد...  کم کم نزدیکتر می آید و روی شانه های باریک و خسته اش سنگینی میکند...
جغدها اما از همه ی موجودات غمگینترند... آنچه او در خواب می دید آنان در سیاهی شب میدیدند و درمی یافتند که شب چه رازهای مگویی را در استینهای بلند و تاریکش پنهان کرده...
به گمانم انسان در شب متولد شد... شبی که آبستن روح های خفته و زخمی ست... که گویی در وجود انسان زیرکانه رخنه کرده و ناله های غمگینشان تارو پودش را سفر میکند و آرام آرام گوشه ای از قلبش را تسخیر میکنند...
و اینگونه ست که انسان درشب  گم شد
درشب  سفر کرد
ودرشب کوچ کرد ونماند
تا شاید جایی دیگر روی این مکعب معلق(که آن هم آنقدر به در و دیوار کهکشان خورده و (شاید سهوا )بی گناهان را ازدرخت آویزان و شکارچیان را بر درخت نشانده که دیگر گوشه ای برایش نمانده)بشود رفت و در زاویه ای  نشست و دیگر برنگشت... نه ندارد...هرجا بنشینی باز آخر کار قل میخوری و گذرت به جاهایی که نباید خواهد افتاد... نه گریزی ست نه گزیری که بشود"نا"یش را از سرش کند...
تا چاره ای باشد... که نیست!!
حتمااین بی زاویه گی، ریشه ی این نبودن تا ابدها را سوزانده است... حتما... "

خاطرات نه سردارند نه ته...بی هوامی ایند تاخفه ات کنند...میرسندگاهی وسط یک فکر....گاهی وسط یک خیابان...سردت میکنند...داغت میکنند...رگ خوابت رامیدانند...زمینت میزنند...خطرات تمام نمیشوند*تمامت میکنند*

ایدازخویش بپرسيم چراحجت حق
خیمه را امن تر ازخانه مامیداند؟

السلام علیک یا صاحب الزمان و رحمة الله و برکاته!

آیامیدانید:دقیقا همون مسیجی ارسال نمیشه که20دقیقه طول کشیده تایپش کنی

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

زمانی, کودکی, خندد, باور, دارد, تمام, دنیا, خندیدن, انسان, ناتوان, خستگی, آورد, گمان, سراسر, جهان, درآورده, امیدان, دوست, دارند, امیدی, لجوجانه, تبلیغ, کنند, سرخوردگان, مایلند, سرخوردگی, جهانی, ازلی, ابدی, قلمداد, گرایان, برای, اثبات, بودن, عاشقانه, شادمانه, جنگیم, پاره, همین, روشنفکران, بخواهند, بیماری, دیگران, سرایت, دلیل, رذالت, حساب, ایشان, نیست, هرگز, نمیگویم, لحظه, دشوار, گرفتار, ناامیدی, نباید, بازگردیم, نابودمان, نادر, ابراهیمی, نوشته, میخواندم, هاروکی, موراکامی, داستان, اوایل, زندگیش, آنقدر, همسرش, داشت, زیادی, چهره, خواب, نگاه, برایش, لذتبخش, احساس, امنیت, میداد, تصمیم, عادت, وقتی, فرزندش, متولد, خاطر, مادر, دچار, اختلاف, کرده, حمایت, کافی, نکرده, پایان, کردن, چشمانم, بستم, خودم, گذاشتم, مادرم, داشتم, همسرم, مدیون, سالها, جوانیش, پایم, ریخته, عشقی, نثارم, بسیار, پناه, دیدم, کردم, محبت, دادم, ناامیدانه, دویشان, میخواستم, منطقی, ترین, ممکن, آغوشم, تازه, رویم, مردی, همیشه, کنارم, باشد, کدامشان, بیشتر, دارم, پسرانه, مورد, علاقه, ترجیح, میدادم, پسرم, دیگری, داشته, آخرین, ندهم, گاهی, بعضی, لجبازی, تصورات, خوبمان, میریزد, خواسته, اشتباه, انگیزه, زندگیمان, کردیم, مردها, سیاره, نیامده, آنها, دارای, عاطفه, قطعا, انتخاب, مادری, همسری, برایشان, امکان, پذیر, چنین, عاقلانه, معجزه, داریم, فداکاری, نیرویی, گذشت, بخواهیم, بدترین, شرایط, مهربانی, توانیم, کنیم, درمانده, نشود, تقدیم, آقایون, وباارزوی, همچین, بانوهایی, ایشون, واحدهای, ارتش, سوییس, مانورها, کوهستانی, سرگردان, ذخیره, غذای, گروه, محدود, ناگهان, اعضا, نقشه, منطقه, کوله, پیدا, دنبال, کردند, اقامت, اولیه, گشتند, نجات, یافتند, فرمانده, نشان, داند, متعجب, پرسیدکه, چگونه, مربوط, کوههای, نبود, بلکه, پیرنه, پیروی, بودند, اگرآن, ساعت, روزها, اینکه, گروههای, ماندند, افتادند, اغلب, اوقات, بهتر, بیفتیم, بگردیم, رسیدن, کمکی, متوقف, شویم, گرسنگی, بمیریم, هستید, بزنید, رودخانه, قایق, سواری, دانند, بیشترین, حالت, پایداری, سکون, هنگام, حرکت, پارو, ایجاد, شاید, گفته, خلاف, عمومی, غریزه, درستی, تردیدی, بلند, شوید, بیفتید, نباشید, دوستان, خودمه, کنین, بخونینش, خوشتون, نیومد, نطرتون, ودرموردش, بگین, کوچکم, دستش, آرام, دیوار, میگیرد, روبرو, نمیکند, کوچکی, پایش, میخورد, افتد, باریک, خسته, میدوزد, میکشد, صدای, سقوط, وجودش, میپیچد, چیزی, درونش, میسوزد, دوباره, خودش, خورده, میبیند, انگار, میفشارد, اولین, نبودن, هیچکسها, کوچه, سیاه, ذهنش, معلوم, سوزش, دردهای, مدامش, خاکستر, آتشی, دودش, رفته, حواس, نگاهش, سنگفرش, کهنه, فرسوده, پیاده, میدهد, سنگهای, پاهایش, میرود, امامیداند, اینجا, بینهایت, نامعلوم, برگشتی, نباشد, نگاهی, آمیخته, جنون, حتما, مترسک, پوشالی, مغزهای, پوچخواهد, جغدهای, بیدار, جریان, یابد, نزدیکتر, شانه, سنگینی, موجودات, غمگینترند, آنچه, آنان, سیاهی, میدیدند, درمی, رازهای, مگویی, استینهای, تاریکش, پنهان, گمانم, آبستن, خفته, زخمی, زیرکانه, رخنه, ناله, غمگینشان, تارو, پودش, گوشه, قلبش, تسخیر, میکنند, اینگونه, درشب, ودرشب, ونماند, جایی, مکعب, معلق, کهکشان, سهوا, گناهان, ازدرخت, آویزان, شکارچیان, نشانده, نمانده, بشود, زاویه, نشست, برنگشت, ندارد, هرجا, بنشینی, میخوری, گذرت, جاهایی, گریزی, گزیری, چاره, حتمااین, ریشه, ابدها, سوزانده, خاطرات, سردارند, هوامی, ایند, تاخفه, خیابان, سردت, داغت, خوابت, رامیدانند, زمینت, میزنند, خطرات, نمیشوند, تمامت, ایدازخویش, بپرسيم, چراحجت, خیمه, ازخانه, السلام, علیک, صاحب, الزمان, رحمة, الله, برکاته, دقیقا, همون, مسیجی, ارسال, نمیشه, کهدقیقه, کشیده, تایپش,