بعضی هاتون فقط قیافتون امروزیه ،
وگرنه تو مغزتون یه انسان اولیه با
پوشش برگ انجیر نشسته
داره باسنش رو میخارونه !
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی انجیر
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
میگه: "درخت انجیرو دیدی چه خوبه! اول میوه میده بعد برگاش درمیاد. میوه هاش بی نیاز از برگ و شکوفه ای، متولد میشن..."
میگم: "میوهی انجیر شبیه قلب میمونه. درخت انجیر به آدم از هر گیاهی نزدیکتره...
قلب ما بی نیاز از هرچیز و زودتر از دست و پاها و لب هامون، دست بکار میشه..."
بعضی ها شبیه انجیر رسیده می مانند که یکهو از آسمان می افتند دردامن رنگ و وارنگ زندگی ات....
آنقدر بی هوا که نمیدانی چه شد...چگونه شد...اصلا خودت را میزنی به بی خیالی واز بودنش لذت میبری....
بعضی ها شبیه عطربهارنارنجی هستند درکوچه پس کوچه های پیچ درپیچ دلت...نفس میکشی آنقدر عمیق که عطر
بودنشان را تاآخرین لحظه ی عمرت در ریه هایت ذخیره کنی..
بعضی ها شبیه ماهی قرمز کوچکی هستندکه افتاده انددر تنگ بلورین روزگارت,جانت راباجان ودل درهوایشان تازه میکنی...
بعضی ها,اصلا چرا ازدر ودیوار مثال بزنیم؟؟
بعضی ها آرامش مطلق اند..لبخندشان,تلالو برق چشمانشان,صدای آرامشان...اصل کارتپش قلبشان...
انگار که یک دنیا آرامش را به رگ وریشه ات تزریق می کند...وآنقدر عزیزندکه,
خدابهشت رایک جاگذاشته زیرپایشان.....
بعضی هابودنشان,همین ساده بودنشان..همین نفس کشیدنشان؛یک عالمه لبخندمینشاند گوشه لبمان...
اصلا خداجان؛
درخلقت بعضی ها سنگ تمام گذاشته ای....سایه شان کم نشود ازروزگارمان.....................
"آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن"
امروز رفتم شلوار بخرم رنج قیمت رو 160~250 هزار تومن بوده!!!
.
.
.
.
.
.
.
مثل اینکه کم کم باید به فکر برگ موز و انجیرو اینجور چیزا باشیم
می پرستم گل چسبیده به موگیرت را
گیسوان به کمرگاه سرازیرت را
دکمه ی واشده ی آخر تنپوش تو و
عطر برخاسته از پیرهن زیرت را ..
سیب هایی که تمنای رسیدن دارند
طپش منتشر از انبه و انجیرت را
تو همان مریم پاکی که به یک چرخش چشم
می نشانی وسط قلب خدا تیرت را !
شعله دادی تو به خونمردگی رگهایم
کیست انکار کند قدرت شمشیرت را !
بست با تو چمدان سفرش را این شهر
تا که اثبات کند عشق فراگیرت را ..
بعد از آن نیز که من باشم و و یک شهر سکوت
می فشارم به بغل جای تو تصویرت را ...
{ محمدرضا حسینی }
بعضی ها ؛ شبیه یک انجیر رسیده می مانند
که یکهو ؛ از آسمان می افتند در دامن رنگ و وارنگ زندگی ات ...
آن قدر بی هوا که اصلا نمیدانی چه شد ... چگونه شد ...
اصلا خودت را می زنی به کوچه علی چپ
و از بودنش لذت می بری ..
بعضی ها ؛ شبیه عطر بهارنارنج هستند
در کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ دلت ،
نفس می کشی ... آنقدر عمیق ؛
که عطر بودنشان را تا آخرین ثانیه ی عمرت ؛
در ریه هایت ذخیره کنی ...
بعضی ها ؛ شبیه ماهی قرمز کوچکی هستند
که افتاده اند در تنگ بلورین روزگارت
جانت را با جان و دل در هوایشان ؛
تازه می کنی ...
بعضی ها ...
اصلا چرا باید از در و دیوار مثال بزنیم !؟
بعضی ها ؛ آرامش مطلقند ؛
لبخندشان ... تلالو برق چشمانشان ؛
صدای آرامشان ...
اصلِ کار ، تپش قلبشان ...
انگار که یک دنیا آرامش را به رگ و ریشه ات تزریق می کند.
و آنقدر عزیزند ؛ آن قدر بکرند ؛
که دلت نمی آید حتی یک انگشتت هم بخورد بهشان ...
می ترسی تمام شوند و تو بمانی و یک دنیا حسرت !
بعضی ها ؛ بودنشان ... همین ساده بودنشان ...
همین نفس کشیدنشان ؛
یک عالمه لبخند می نشاند روی گوشه لبمان ...
و من چقدر دوست دارم این بعضی ها را ...
خوش به حال انارها و انجیرها!
دلتنگ که میشن، میترکن...
خوش ب حآل ِ انآرها و انجیرها !
دلتنگ ک شوند !
حدآقل
میترکند !
رفتم تو یخچال جاتون خالی هرچی خرما خشک میخوردم هسته نداشت لامصب همرو خوردم.. تو نگو این انجیر خشک بوووود.. هیچی دیگه الان مسیر توالتمون یه طرفه شده..