جمعه هارابایدقاب گرفت!
درست مثل همان عکس های قدیمی و
خاک گرفته ی روی دیوار.
انگارجمعه هاماندگارترین روزهای آفرینش اند..
تلخی هاوشیرینی هایش,قاب میشود
و
میچسبدبه دیوارخانه دلت.
مثل لبخندهای مادربزرگ درآن عکس های قدیمی.
یامثل گریه های من درآغوش مادر,
که بادیدنش درعکس های قدیمی,
لبخندمیزنم.
مردوزن هم ندارد...
جمعه هابایدکسی راداشته باشی که تورا
درآغوش بکشد!
چمعه هارابایدعاشقانه گذراندتا
غروبش دلگیرت نکند.