اثبات بودنت
کار سختی نیست،
کافی ست
اواخر همین شعر
به جای نوشتن
ببوسمت...
#کامران_رسول_زاده
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی اواخر
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
این اواخر خودمو زیاد
در حال خندیدن میبینم....
خدایا، بابت هر کاری که داری
در حقم میکنی ازت ممنونم .️
#خدایا_شکرت.
𝐅𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐦𝐲𝐬𝐞𝐥𝐟 𝐬𝐦𝐢𝐥𝐢𝐧𝐠 𝐦𝐨𝐫𝐞 𝐥𝐚𝐭𝐞𝐥𝐲 𝐆𝐨𝐝, 𝐰𝐡𝐚𝐭𝐞𝐯𝐞𝐫 𝐲𝐨𝐮'𝐫𝐞 𝐝𝐨𝐢𝐧𝐠 𝐟𝐨𝐫 𝐦𝐞 𝐈 𝐚𝐩𝐩𝐫𝐞𝐜𝐢𝐚𝐭𝐞 𝐢𝐭
این اواخر خودمو زیاد در حال خندیدن میبینم.خدایا بابت هر کاری که داری در حقم میکنی ازت ممنونم .️
I feel myself changing.
I don't laugh the same anymore.
I don't smile the same or talk the same.
I'm just so tired of everything lately.
احساس میکنم که دارم تغییر میکنم.
دیگه عین همیشه نمیخندم.
عین همیشه نه لبخند میزنم و نه حرف میزنم.
این اواخر فقط از همهچیز خیلی خستهام...
Dear self,
Sorry for putting pressure on you.
Sorry for doubting you sometimes.
Sorry for being so hard on you lately.
Sorry for worrying so much about what the future holds.
This time around, I will focus on you and will love everything about you.
خود عزیزم،
ببخشید که بهت فشار آوردم
ببخشید که گاهی بهت شک می کنم.
متاسفم که این اواخر بهت سخت گرفتم.
متاسفم که اینقدر نگران آینده هستم.
این بار روی تو تمرکز خواهم کرد و همه چیز تو دوست خواهم داشت.
.࿐
زندگیمون شده عینهو اواخر عمر خمیر دندون
به زورِ فشار زنده ایم!
Efiefi
✿ کپشن خاص ✿
قد آرزوهایم بلند است
آنقدر بلند که هر چه دستم را دراز میکنم
بازهم نمیرسم
میتوانستم تا همیشه یک گوشه بنشینم
و فقط به آرزویم زل بزنم و نگاهش کنم
از دور
و فقط آرزو بماند
اما این انتخاب، همانی نیست که میخواهم
این اواخر راه دیگری پیش گرفتم
یک نردبان گذاشته ام
حالا که قد من با قد آرزوهایم یکی نیست
یکی یکی پله های نردبان را بالا میروم
تا هم قد آرزوهایم شوم
همیشه یک راهی هست
مانند همین نردبان...
#سیما_امیرخانی
late night conversations are the deepest ones.
گفتگوهای اواخر شب عمیق ترین ها هستند.
دوستی میگفت:
خیلی سال پیش که دانشجو بودم،بعضی از اساتید عادت به حضور غیاب داشتند.تعدادی هم برای محکم کاری دو بار این کار را انجام میدادند.ابتدا و انتهای کلاس...که مجبور باشی تمام ساعت را سر کلاس بنشینی،هم رشته ای داشتم که شیفته یکی از دختران هم دوره اش بود؛هر وقت این خانم سر کلاس حاضر بود،حتی اگر نصف کلاس غایب بودند،جناب مجنون میگفت:استاد همه حاضرند!و بالعکس اگر تنها غایب کلاس این خانم بود و بس،میگفت:استاد امروز همه غایبند!!هیچ کس نیامده!در اواخر دوران تحصیل با هم ازدواج کردند و دورادور می شنیدم که بسیار خوب و خوش هستند.
امروز خبر دار شدم که آگهی ترحیم بانو را با این مضمون چاپ کرده است:
هیچ کس زنده نیست...همه مردند...
شاید عشق همین باشد...
تا چهل سالگی كه مغزم خوب كار می كرد، به ریاضیات و پژوهش پرداختم. از چهل تا شصت سالگی كه ذهنم ضعیف شده بود به فلسفه روی آوردم و در اواخر كه به كلی مغزم كار نمی كرد به سیاست!