حضرت مولانا توی یکی از داستان های مثنوی میگه که:
اگر دانه ای رو کاشتی به هیچکس راجع بهش نگو چون حتی اگه یه کلاغ جای اونو یاد بگیره ثمرهی کارتو از دست میدی چه برسه اینکه آدما ازش با خبر بشن
هر ایده، هدف، تفکر، برنامه ای تو ذهنتون هست تا زمان به ثمر نشستنش به کسی چیزی نگید...
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ایده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
به نظرم یکی از غمگینترین قسمتهای والد آزارگر داشتن اینه که وقتی بالغ میشی و زورت بهشون میرسه و میتونی محکومشون کنی دیگه اون والد وجود نداره یه والد مسن و مهربون رو میبینی که جنگیدن باهاش برا جفتتون فایدهای نداره.
ته ذهن خیلی از ما اینه که زندگی یه جایی تو آیندهست. بعداً شروع میشه. بعد مهاجرت، بعد رسیدن به پارتنر ایدهآل، بعد پولدار شدن یا بعد رسیدن به هرچیزی که اسمشو موفقیت میذاریم. خبر این که زندگی همینه. همین لحظهای که داری اینو میخونی. اینجا، قبل این که ذهنت بره تو گذشته و آینده.
.Farzad Bayan
Irrational but true fact:
Anyone who is closer to your ideal lives far away from you.
فکت غیرمنطقی ولی درست:
هرکسی که به ایده آل هات نزدیک تره، محل زندگیش ازت دور تره.
پناهگاه اصلی خانوادهس شاید ایدهال نباشه ولی عوضش محکمه ، امنه ، و میتونه ازت مراقبت کنه 🤍
گاهی وقتا فقط همین که بذاری یه نفر با خیال راحت بره دنبال چیزی که هیچ ایدهای راجع بهش نداره، و اجازه بدی حتی اگر بیراهه میره، ته مسیر به نتیجهای که خودش تجربه کرده برسه و حسرتی نخوره و یا حداقل برای حسرتهاش؛ عزیزش رو مقصر ندونه و توی این رینگ بوکس احساسات متناقض گیر نکنه، بزرگترین کاریه که میشه در حقش کرد.
عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهن تو
عمر دوباره منه دیدن و بوییدن تو
#هایده
.🩷
بعضی وقتا آدمی که قبلا برات با ارزش بوده جوری از چشمت میفته که حرف زدن هم باهاش فایده ای نداره، آدم دلش میخواد همینجوری که داره چرت و پرت میگه بندازهش تو یه پلاستیک سیاه و شبم بذاره اونو دم در.
دست بردار نیستم. چون ایدهها برام مثل بذرن؛ اگه خاکشون رو پیدا نکنن، توو ذهنم از بین میرن. ولی اگه فرصت کاشتنشون رو بهم بدی، دیر یا زود شکوفا میشن.
گاهی باید کَند و رفت...
از آدمهایی که دوستشان داشتی؛
از مکانهایی که آنجا زندگی کردی؛
از هرآنچه دلبستگی داشتی؛
گاهی باید کَند و رفت...
و آنچه ماندنیست را جا گذاشت؛
مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند؛
رفتنت
ماندنی و با ارزش می شود؛
وقتی که باید بروی، بروی؛
و ماندنت پوچ و بیفایده است؛
وقتی که نباید بمانی، اما بمانی...!