دختر ۴ساله تو تاکسی بغل دستم نشسته بود و آلوچه میخورد.
گفتم مگه نمیدونی آلوچه بده، چرا میخوری؟
گفت پدربزرگم 115سال عمر کرد.
باتعجب پرسیدم چون آلوچه میخورد؟
گفت نه چون سرش تو کار خودش بود.
چنان قانع شدم که الان سه روزه دیگه با کسی حرف نمیزنم
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی باتعجب
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ﭘﺴﺮﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺎﯾﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺧﺘﺮﺳﻮﺍﻝ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﭘﺎ ﭘﯿﺶﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﺩﻭﺑﺎ ﭘﺪﺭﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ!
ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦﭘﺴﺮﮎ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﻬﻤﺘﺮﺑﻮﺩ!
ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻮﺍﻝ ﮔﺬﺷﺖ ﺩﺧﺘﺮﮎﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﻗﺮﺹ ﮐﺮﺩ
ﻭﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺣﺮﻑ ﺩﻝ ﭘﺴﺮﮎ ﺭﺍ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﺪ .ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ6 ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﻨﺎﺭﻣﻨﺰﻝ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯽ
ﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﭙﺎﯾﯽﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻋﻼﻗﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﻠﺒﻢ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩﻭ..
ﻫﺪﻑ ﺗﻮ ﭼﯿﺴﺖ؟!
ﭘﺴﺮ ﺑﺎﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺖ: ﺍﺧﻪ ﻭﺍﯼ ﻓﺎﯼ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﻤﺎ ﭘﺴﻮﺭﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ