دلت ڪہ آرام نباشد...
خندهها و مسخره بازیهات ڪہ هیچ
بیخیالیهایت هم دردے دوا نمےڪنند...
ڪافیست بهانہاش جور شود
بغض امان نمیدهد...
.. ..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بازیها
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
#توئیت
از یه جایی به بعد،
بدست آوردنش,آبروته!!
بیاد,جمع میشه.
نیاد,ریخته...
از سخت ترین بازیهای سرنوشت.!
. کپشن خاص .
میدانی ؟
من به همه ی زنهای این شهر مشکوکم!
آهسته از کنارم میگذرند
جوری که انگار همین حالا از آغوش تو
جدا شده اند..!
رقیبانه لبخند میزنند
و جای انگشتان تو را
در میان موهایشان جابجا میکنند...
همین است که
ناگهان با خودم و با تو لج میکنم
و با لجبازیهای عاشقانه
تو را آزار میدهم
کاش یاد میگرفتی به جای گفتنِ " حسادت نکن"
بگویی : من عاشقِ توام ، خیالت راحت..
تا من با خیال راحت
برایت بمیرم
ای ڪاشـــ...
ای ڪاشـــــ...
ڪــــــاشـ بعد از همه دلقڪ بازیهایم.....
ڪسی می آمـــــــــــد......
ماسڪ را از روی صورتم بر میداشت..
و میگــــــفتــــــ...
حالا از دردهایت بــگو⇜من گوش میکنم.....
دلت ڪہ آرام نباشد...
خندهها و مسخره بازیهات ڪہ هیچ
بیخیالیهایت هم دردے دوا نمےڪنند...
ڪافیست بهانہاش جور شود
بغض امان نمیدهد...
نمی دونم تا حالا نیش زنبور رو چشیدی یا نه؟
وای که چقد درد و سوز داره دور از جونتون. یادمه یه روز که عطر گل محمدی زده بودم
متوجه شدم یه زنبور دور و ورم می پلکه ! این دیگه از کجا پیداش شد،
چند بار خواستم دورش کنم اما نمی شد از سماجتش کفرم داشت در میومد ،
بعد از کلی تلاش یه دفعه نکته ای به ذهنم خطور کرد که تقصیر خودم بوده! چرا؟
چون من عطری زده بودم که اونو تحریک کرده بود
و هوسش رو بدون اینکه بفهمم به هیجان آورده بود
آخه معلوم بود که زنبور عاشق گل وعطر و من با زدن عطر توجهش رو جلب کرده بودم
خلاصه زنبور بود و عشق بازی با من !
منم که حوصله اداهاشو نداشتم و از این جلف بازیهاش به تنگ اومده بودم سعی
می کردم از خودم دورش کنم... تو همین گیر و دار
آخ سوختم..........!!! آره!
نیش عاشقانه زنبور بود که به بالای ابروی چشمم خورد و بعد یه قلمبه بزرگ
بالای ابروم ....مُردم از درد .....این هم سزای تحریک کردن زنبور...
به قول خدا جون : آنچه از بدی به تو می رسه از خودته
- حالا حرفم اینه...حرفم با تو ، دوستم، آبجی ام، خواهرم...
اگه ادکلنی زدی یا خودت رو مثل گلی آرایش کردی و موهاتو انداختی بیرون
و بیرون رفتی یقین بدون که پسرها و مردهایی رو به هوس میندازی
پسرهایی که چه بسا ممکنه از اخلاق و منش و...اونا متنفر باشی
اما اونا تو رو ول نمی کنن و اگه خیلی بخوای ازشون به خاطر عفت و پاکدامنی
کناره بگیری نیششونو می زنن وصورت زیبای عفتت رو با ورم اتهام زشت می کنن
اما واقعا تو این سوز بدبختی، خودت هم مقصر نیستی؟
حرف خدا جون یادت نره : آنچه از بدی به تو می رسه از خودته
یک دقیقه سکوت ،
بخاطر خجالت کشیدن مردی که درامدش کفاف زندگیشو نمی دادچه برسد به خرید عید و پای رفتن به خونه رو نداشت..
یکدقیقه سکوت
بخاطر شرمندگی مردی که لباس چروکیده دست دوم رو بنام جنس خارجی تن بچش کرد برویش خندید و در خفا اشگ ریخت…
یکدقیقه سکوت
بخاطر زنی بی سرپرست که نخواست شرافت و ناموسش لکه دار شود غرورش را زیر پا گذاشت و خونه تکونی دیگران رو انجام داد و خانم خونه اربابی کرد براش …
یکدقیقه سکوت
بخاطر تبسم مصنوعی بر کنج لب زنی که چرخ کرده سنگدونی مرغ رو بجای گوشت چرخ کرده بخورد بجه ی در ارزوی کبابش داد …
یکدقیقه سکوت
بخاطر مستاجری که سر درد رو بهونه کرد و دستمال بر سر بست و پتو بر سر کشید و گریه کرد برای عید که صاحبخونه در قبال اجاره های عقب افتاده جوابش کرده بود
یکدقیقه سکوت
بخاطر بچه ای که خجالت کشید و تو کوچه نیومد و با حسرت از لای در همبازیهای لباس نو بر تن رو دید زد..
یک دقیقه سکوت ،
بخاطر خجالت کشیدن مردی که درامدش کفاف زندگیشو نمی دادچه برسد به خرید عید و پای رفتن به خونه رو نداشت..
یکدقیقه سکوت
بخاطر شرمندگی مردی که لباس چروکیده دست دوم رو بنام جنس خارجی تن بچش کرد برویش خندید و در خفا اشگ ریخت…
یکدقیقه سکوت
بخاطر زنی بی سرپرست که نخواست شرافت و ناموسش لکه دار شود غرورش را زیر پا گذاشت و خونه تکونی دیگران رو انجام داد و خانم خونه اربابی کرد براش …
یکدقیقه سکوت
بخاطر تبسم مصنوعی بر کنج لب زنی که چرخ کرده سنگدونی مرغ رو بجای گوشت چرخ کرده بخورد بجه ی در ارزوی کبابش داد …
یکدقیقه سکوت
بخاطر مستاجری که سر درد رو بهونه کرد و دستمال بر سر بست و پتو بر سر کشید و گریه کرد برای عید که صاحبخونه در قبال اجاره های عقب افتاده جوابش کرده بود
یکدقیقه سکوت
بخاطر بچه ای که خجالت کشید و تو کوچه نیومد و با حسرت از لای در همبازیهای لباس نو بر تن رو دید زد..
الا یا ایها الستاد ادر نمره ونازلها
که درس آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
ببوی امتحانهایی معلم راز بگشاید
ز تاب خودکار قرمز چه خون افتاده دردلها
مرا در منزل و گِیم نت چه امن عیش چون هردم
پدر فریاد میدارد که بر بندید کنسولها
به علم سجاده رنگین کن گرت استاد می گوید
که مادر بی خبر نبود ز راه و رسم بازیها
شب تاریک و مشروطی و درسانی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران و نت بازان
الا یا ایها الستاد ادر نمره ونازلها
که درس آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
ببوی امتحانهایی معلم راز بگشاید
ز تاب خودکار قرمز چه خون افتاده دردلها
مرا در منزل و گِیم نت چه امن عیش چون هردم
پدر فریاد میدارد که بر بندید کنسولها
به علم سجاده رنگین کن گرت استاد می گوید
که مادر بی خبر نبود ز راه و رسم بازیها
شب تاریک و مشروطی و درسانی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران و نت بازان
حافظ ببخش ازت تقلید کردم...:d