میدونم که نباید...ولی واسه دله من نبایدی وجود نداره





. .

اگر بایدی وجود داشت
میخواستم سر‌انگشتات باشم
وقتی که از سرخوشی یا کلافگی میبریشون لای موهات ...

گاهی وقتا بایدیه نقطه بذاری..
"بازشروع کنی،بازبخندی،بازبجنگی"
باز بیفتی ومحکمتر پاشی!
گاهی بایدیه لبخندخوشگل
به همه تلخیا بزنی وبگی:
مرسی که یادم دادین
جزخودم کسی به دادم نمیرسه!

قلم را بردار و یک ورق بنویس
بنویس
به خدا که هیچ وقت من به این آدمها عادت نمی کنم
چرا که هست‌های مرا هم نیست می‌‌کنند
بنویس
نه بایدی برای من هست و نه نبایدی
نه فکر دیروزم و نه منتظر فردا
که هیچ کدامشان هیچ گلی‌ به سرم نمی زنند
بنویس
که هیچ وقت عاشق نمی شوم
که مرا برای تو گاهی و
تو را برای من گاهی
من شهر و کوچه و خیابان را
با ماه و ستاره و خورشیدش
به دست بهار و پاییز زمستان سپردم
که قبل از اینکه آمده باشند رفته اند
بنویس
تنهایی‌ من پنجره ایست
که همیشه غروب می‌‌کند و سرخ می‌‌شود و
از من خجالت می‌‌کشد....

بایدیکی باشد که باهمه فرق داشته باشد.....تاباشدو عاشقی کند !!!

پ.ن لحظه هاتون قشنگ!

گاهی وقتا باید نقطه بذاري!
...بازشروع کنی!
...بازبخندي!
...بازبجنگی!
...بازبیوفتی و محکمتر پاشی!!
...گاهی بایدیه لبخند خوشگل به همه ي تلخی ها بزنی و بگی
:مرسی که یادم دادید جز خودم هیچکس به دادم نمیرسه

راستی

در میان این همه اگر

تو چقدر بایدی !!

مـــــــــــیان این همــــــــه "اگـــر"

تــــو چـــــــــــقدر "بایدی " ؟؟؟

عاقا قبول دارین وقتی ساقه طلایی می خوری بایدیه بشکه ۲۰لیتری آب پیشت باشه لامصب دهن تبدیل به کویر لوت میکنه ولی دمش گرم خیلی خوشمزه است

میان این همه “اگر”

تو چقدر “بایدی” …