خیلی وقتها زنان فکر میکنند که نشانه وفاداری و حتی نشانه عشق این است که نامهربانی و خشونت را تحمل کنند و یا ببخشند و فراموش کنند.
در واقعیت اما، اگر ما عشق را بشناسیم میدانیم که پاسخ سالم به خشونت این است که خود را از خطر دور کنیم...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ببخشند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
خیلی وقتها زنان فکر میکنند که نشانه وفاداری و حتی نشانه عشق این است که نامهربانی و خشونت را تحمل کنند و یا ببخشند و فراموش کنند.
در واقعیت اما، اگر ما عشق را بشناسیم میدانیم که پاسخ سالم به خشونت این است که خود را از خطر دور کنیم.
#بل_هوکس
...
دلبر جان
آمدنت را در پاییز انتظار میکشیدم
تا عاشقی هایمان بوی باران بگیرد
و برگ ها به باهم بودنمان رنگ ببخشند
اما نیامدی
اصلا ، فدای آن تار موهایی که روی پیشانی ات میریزی
زمستان را که از ما نگرفته اند
فقط ، خوب خودت را بپوشان
نکند در راه ، اسیر سرما شوی !
#فرهاد_محمودی
نبخشیدن باعثِ کوچک شدن افق نگاهت و پر شدن فضای ذهنت از چیزهایی میشود که هیچ نیازی به آنها نداری.
می بخشی چون
به اندازه کافی قوی هستی
که درک کنی همه آدم ها ممکن است خطا کنند …
بخشیدن ، هدیه ای است که تو به خودت میدهی …
به خاطر بسپار که آدم های ضعیف هرگز نمی توانند ببخشند ؛
بخشیدن خصلت آدم های قوی است !
بخشیدن یک اتفاق لحظه ای هم نیست
فقط قدرتمندها می بخشند …
پس در هر شرایطی قوی بودن را انتخاب کن
, خسرو شکیبایی :
زن ها ميتوانند در اوج دلتنگی لبخند بزنند ...
آواز بخوانند...
غذاي دلخواهت را تدارک ببينند ...
کودکانه با بچه ها بازی کنند ...
زن ها ميتوانند با قلبی شکسته باز هم دوستت بدارند ...
ببخشند و بخندند ...
تو از طرز آرایش موهايش يا رنگ لب هايش ، لباسش يا حتي حرف هايش ، هرگز نميتواني حدس بزني زني که روبرويت ايستاده دلتنگ يا دلشکسته است ...
زن بودن کار ساده ای نیست ...
خدا از من پرسید:دوست داری با من مصاحبه کنی؟
پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.
خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟
من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟
خدا جواب داد:
- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.
- اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.
-اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.
- اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند.
سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟
خدا پاسخ داد:
- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.
- اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.
- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند.
- یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است.
- اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.
- اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.
- اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.
با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟
خدا لبخندی زد و گفت:فقط اینکه بدانند من اینجا هستم… “همیشه”
*گفتگو با خدا * *خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم . * *خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟ * *گفتم : اگر وقت داشته باشید . * *خدا لبخند زد * *وقت من ابدی است . * *چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟ * *چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟ * *خدا پاسخ داد ...* *این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند . * *عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .* *این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند. * *و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند . * *این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند . * *زمان حال فراموش شان می شود . * *آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال . * *این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد . * *و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند . * *خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم . * *بعد پرسیدم ...* *به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟ * *خدا دوباره با لبخند پاسخ داد . * *یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد . * *اما می توان محبوب دیگران شد . * *یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند . * *یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد . * *بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد * *یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم . * *و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد . * *با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن .* *یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند .* *اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند . * * *یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند. * *یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند .* *بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند . * *و یاد بگیرن که من اینجا هستم . * *همیشه*
آدم ها به بی شباهت به «آب» نیستند
اگر می خواهند زنده باشند و زندگی ببخشند
باید جریان داشته باشند، پیه برخورد با سنگها و سختیها را به تنشان بمالند
و شجاعت چشیدن گرم و سرد روزگار را داشته باشند
تا باران بشوند و بر جهان ببارند
وگرنه انسانها و ملتهایی که تحمل سختیها را ندارند حتی خودشان را هم نمی توانند نجات دهند،
مرداب می شوند و می گندند.
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نیست
سلامتی مامانا