هنوز هم دیر نیست برای آمدنت
آخر تو اهلِ تنها گذاشتنِ من نبودی
میدانم که رفتی
تا مرا بترسانی
اما نمیدانم چرا دیر کردی.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بترسان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
هنوز هم دیر نیست
برای آمدنت
آخر تو اهلِ تنها گذاشتنِ من نبودی
میدانم که رفتی
تا مرا بترسانی
اما نمیدانم چرا دیر کردی...
#مائده_زمان
#توئیت
بعضی اوقات روباه باش
که دامها را تشخیص دهی
و گاهی
شیر باش که گرگها را بترسانی!!!
✨
مواقعی هم هست که آدمـ چمدانش را برای رفتن نمیبندد بلکه میخواهد طرف مقابلش را بترساند
زن ها همه یِ زن ها برای یک بار هم در زندگانیشان که شده چمدان هایشان را بستهاند
آدمـ این کار را میکند که نگهش دارند
ﻫﻔﺪﻩ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺍﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻣﺶ ،ﺑﻬﺶ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ .
ﺍﻭ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ .
ﺩﺭ ﺍﻥ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ
ﺍﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺸﻢ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻧﻢ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﭼﻬﺎﺭ ﻧﺦ !
ﻧﺦ ﺍﺧﺮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻫﺎﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯﺗﺮﺱ ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﭼﺎﻩ ﺣﻤﺎﻡ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩﻡ
ﺍﺯ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﻣﺪﻡ
ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩﻩﺍﺳﺖ
ﺍﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺘﺮﺳﺎﻧﺪ
ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ
. ﺑﻮﺳﯿﺪﻣﺵ
ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻧﮑﺸﯿﺪﻡ ..
داعش و بقیه سر می برند که شیعه را بترسانند!!
آنها خبر ندارند....!!!
که شیعه...
بعد از وقوع کربلاء...
از سر خویش تنفّر دارد !!
السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین
و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
سکسکه ام گرفته بود . . .
گفتم مرا بترسان . . . !
دستانم را رها کرد . . .
نفسم بند امد . . .
من پریشانم که راه خانه را گم کردهام
من پری… یا نه، پس از تو شانه را گم کردهام
میگذاری دام پشت دام و من در این قفس
آنقدر ماندم که طعم دانه را گم کردهام
شمعم اما در خودم خاموش از بس بودهام
اشتیاق صحبت ِ پروانه را گم کردهام
آشنا با هیچکس جز تو نبودم، ناگزیر
رفتهام هرجا، دلی بیگانه را گم کردهام
عاقلی کو تا بترساند مرا از عشق تو؟
من شمار اینهمه دیوانه را گم کردهام
من پری هرگز نخواهم شد ولی بر شانهام
هایهای گریهای مردانه را گم کردهام
نمي خواهم شما را بترسانم ،
ولي اگر امروز جايي از کار شما گيردارد
شايد دليلش نگاه غضب آلودي است که هشت سال پيش به مادرتان انداختيد. يا دادي است که
بر سر پدرتان زديد، يا خداي نکرده کسي را در صفي هل داده ايد يا پشت سر کسي حرف زديد و يا ...
سكسكه ام گرفته بود
گفتم مرا بترسان
دستانم را رها كرد
" نفسم بند آمد"