Some people think they can buy everything, and unfortunately they do!
بعضی ها فکر میکنن همه چیو با پول میتونن بخرن ... و میخرن ... متاسفانه!
▵⚉⁻ᴱⁿᵈᵖᵃʳᵗ
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بخرن
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
Some people think they can buy everything, and unfortunately they do!
بعضی ها فکر میکنن همه چیو با پول میتونن بخرن ... و میخرن ... متاسفانه!
▵⚉⁻ᴱⁿᵈᵖᵃʳᵗ
زنها نمیگویند "دوستت ندارم"
اما
وقتی کسی کوچ کند از دلشان ،
بافتنی میبافند
در عوض بافتن گیسوهایشان.
اگر کسی کوچ کند ،
ناخنهایشان را کوتاه میکنند،
موهایشان را قیچی.
شروع میکنند به
بستن دکمههای پیراهن ِ یقهسپید آویزان روی چوبلباسی.
شروع میکنند به ،
محکم کردن شال و روسریشان.
به جای آنکه موهایشان را روزی چند بار شانه کنند،
شانهشان را میشکنند.
به جای آنکه روزی چند ساعت روبروی آینه بایستند
مینشینند و انار دانه میکنند.
میروند و
ظرف میشویند.
خانهتکانی میکنند ،
حتی اگر عید نباشد.
به جای آنکه عطر بخرند،
کتاب شعر میخرند.
زنها
نمیگویند "دوستت ندارم"
اما وقتی "دوستت ندارند"
دیگر هیچ نخی
نمیتواند این دکمهی افتاده را ،
بدوزد به پیراهنِ خاطراتشان.
بعد میبینی ،
سالهاست گذشته است
و هنوز غبارِ نشسته روی قابِ عکس دونفرهتان
پاک نشده است.
شبنم نادری
متني زيبا از مريم جنتي روانشناس:
اگر بچهاي تکليف نمينويسد، گير ندهيد، خودش ميداند و معلمش. اگر بچهاي از خوابِ نازِ صبح بيدار نميشود، خودش ميداند و ناظمش. اگر درس نخواند، خودش ميداند و کارنامهاش. به پدر و مادرش مربوط نيست.
به پدر و مادرش اين مربوط است که با هم در خانه دعوا نکنند، تفريحات خارج از سن و سال بچه ايجاد نکنند، وسط هفته تا ديروقت مهماني نباشند، بچهشان را کتابفروشي و موزه و پارک ببرند، در خانه ميوه داشته باشند، با بچهشان بازي کنند، شبها موقع شام همه دور سفرهي غذا گفتگو کنند، با پوست ميوه شکلهاي عجيب و غريب درست کنند، هر از گاهي با معلمِ بچه ديدار کنند، به بچه ياد دهند توي اتاقش گلدان داشته باشد و هر روز از آن مراقبت کند، برايش اسباببازيهايي بخرند که دستِ بچه ورزيده شود، خودشان هم – بلا نسبت! – يک وقتهايي کتاب بخوانند. با بچه شوخي کنند. هي نگويند: «پول نداريم.»، سر بچه منت نگذارند که برايت فلان و بهمان کردهايم، حواسشان باشد دوستهاي خوب دور و بر بچه باشد... همين!
خواهشمندم نسبت به انتشار آن به ويژه بين مادران اقدام کنید
+ بعععله یه چیز بالاخره به نفع ما پیدا شد :)) زود برید برا مامان باباهاتون بخونید :))
گوشی فروشا باید ی اتاق پرو داشته باشن
ک اونایی ک میخوان گوشی بخرن
تست کنن ببین با کدوم گوشی
سلفی بگیرن بیشتر بهشون میاد
ی جاارزوی بچه های سرطانی رو خوندم:
۱-ارزو دارم سر امپول ها نرم باشه.
۲-ارزو دارم دوباره موهامو رو سرم ببینم.
۳-ارزو دارم پول مامان بابام برسه معجزه بخرن چون فقط معجزه نجاتم میده.
۴-ارزو دارم اگه قراره بمیرم قبل از عمل بمیرم.
واسه شفاشون ی صلوات
بگذار همه تا میتوانند نقاب بزنند
بگذار همه تا میتوانند خودشان را ویترینی کنند
بگذار همه تا میتوانند،
معامــــــــله کنند..
عشوه بفروشند؛
نگآه بخرند..
شرافتــ بفروشند؛
آزادی بخرند..
اصلا بگذار مسخره کنند
بگذار بخندند
بگذار ...
اما من؛
می خواهم عینکی بخرم
که دنیایم را جـور دیـــــگری نشانم دهد..
که بعضی از صحنه های فیلم روزگار را نبینم..
عینکی میخواهم سیـــاهــــ
تا بلکه دنیایم را سفـــــــــید ببینم...
.... عینکــی باید شد انگار ....
انقد دوس دارم دنیا تغییر کنه......
کفترا و گنجیشکای محلمون ماشین بخرن برم برینم رو ماشینشون تا بفهمن که چهدهنی از ما سرویس کردن :-|
دلم بچهگی میکند..... پشت کدام مغازه پابکوبم تابرایم آرامش بخرند.....
آخرين هفتهی زمستان است
همه چشم انتظار چهرهی عيد
پر شده شهر از هوای بهار
عطر گلهای سرخ و سبز و سپيد
در خيابان و کوچه و بازار
دست در دست مادر و پدرند
کودکان با نشاط آمدهاند
تا لباس قشنگ و نو بخرند
مثل آيينه صاف و براق است
کفشها زير نور ويترينها
کودک اصرار میکند: بابا !
من از اين کفشها، فقط اينها !
چند؟ ناقابل است ؛ ده تومان
ده هزار ؟! اينکه ... چشمهای پدر
بر زمين خيره میشود اما
منتظر مانده چشمهای پسر
کودک و عيد و خنده و شادی
کودک و کفش نو، لباس قشنگ
کودک و سرزمين روياها
عطرها، نورهای رنگارنگ
میخری هان ؟ ببين چه برّاق است
ظاهرش مثل کفش مردانه است
میخری هان ؟! ببين که مرد شدم
مرد در فکر خرجی خانه است ...
راستی چند روز مانده به عيد ؟
عيد آجيل و ماهی قرمز
عيد اين سفرههای دور از نان
که به سامان نمیرسد هرگز
میخری هان ؟! بله ! بله ! حتماً
میزند خنده شادمانه پسر
لبش از شادی و شعف باز است
مثل لبخند کفشهای پدر
در خيابان و کوچه و بازار
هيچکس بغض مرد را نشنيد
آی تقويمهای رنگارنگ
راستی چند روز مانده به عيد ؟!