- من بخشیدمت که دیگه
پیش خدا هم با تو ملاقات نداشته باشم.

ما همو کامل می‌کردیم. اون زیادی گند می‌زد، من زیادی می‌بخشیدم.

I saw things in you and forgave
If you saw that, you would hate me!

من چیزایی رو ازت دیدم و بخشیدم،
که اگه تو میدیدی ازم متنفر میشدی.!

من تورو نبخشیدم.
گفتم بگم که مدیونت نباشم.
که اگه دیدی هی نمی‌شه برات، بدونی کی کجا تورو نبخشیده.
که اگه یکی یه جوری یه جایی امیدتو زنده و مرده کرد بدونی قبلا خودت با من کردی و نبخشیدمت هنوز.
احتمالا نمی‌بخشمت هیچوقت، فقط خواستم در جریان باشی.
خودت اومدی، خودت زدی، خودت رفتی..
تازه معذرت خواهی‌ام نکردی.

‏« هر دفعه که بخشیدمت، از اون لحظه به بعد همو‌ن قدر کمتر دوستت داشتم. »

وای بر من ،
که مفت بخشیدم،
دل آشفته حال غافل را...

فروغ فرخزاد
اشعار کوتاه .

. .

«هرچقدر بیشتر بخشیدمت، از اون به بعد همون‌قدر کمتر دوستت داشتم.»

متنفرم از آدم هایی که در حقم بدی میکنن و بعدش میان بار ها عذرخواهی میکنن تا ببخشمشون و همه چیز عین قبل بشه؛ شاید به زبون بیارم که بخشیدمت ولی دیگه از چشمم افتادی و هیچ ارزشی برام نداری.

انقدر اشتباهاتو بخشیدم تا جایی که دیگه حسم بهت از بین رفت.

«هرچقدر بیشتر بخشیدمت،
از آن به بعد،
همانقدر کمتر دوستت داشتم...»

..

#شبتون_دردنکنه