و زندگی همین بود
لبخندی و اشکی
فنجان ِ چای ِداغی که در خیال ِ کسی سرد شد!
و زندگی
همین بود
چیزی که بر دل یا در دل ماند!
ذوقی از نفسی
یا نفسی از غمی...
همین ها بود زندگی!

#معصومه_صابر

من میشم اون بوسه ای که رو اشکات میشینه
من میشم اون لبخندی که کنار لبت نقش میبنده
من میشم اون بادی که تو موهات میرقصه
من میشم اون خواب قشنگی که یادت میمونه
من میشم اغوشی که دردات فراموشت بشن
من میشم یه پناهگاه واسه تو تا یادت نره که هنوز زنده ای
یادت نره من اینجام و تا وقتی که من اینجام از هیچی نترس.

.࿐

•
من در این آبادی پیِ چیزی می‌گشتم
پی خوابی شاید ، پی نوری
ریگی ، لبخندی :).

♡

#تقویم_دهم_خرداد 1403
خدایا!
خوشبختی باشد امروز و
حال خوب و
اتفاقات خوب...
بیفتد هرآنچه اتفاق خوب که می‌خواهیم و
برسیم به هرآنچه حال خوشایند که دوست داریم و
جهان برقصد به ساز ما و
روزگار و آدم‌ها و پیشامدها، هم‌نوایی کنند و
خوب و خوشبخت باشیم و
بخندیم،
بسیار بخندیم...

𝐈𝐟 𝐲𝐨𝐮 𝐫𝐞𝐦𝐞𝐦𝐛𝐞𝐫 𝐚 𝐟𝐮𝐧𝐧𝐲 𝐦𝐞𝐦𝐨𝐫𝐲 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐡𝐢𝐦 𝐲𝐨𝐮 𝐰𝐢𝐥𝐥 𝐟𝐢𝐫𝐬𝐭 𝐥𝐚𝐮𝐠𝐡 𝐚𝐧𝐝 𝐭𝐡𝐞𝐧 𝐜𝐫𝐲

مثلا یاد یه خاطره خنده دار باهاش بیوفتی اول بخندی بعد گریه کنی :)🤍

میگن:
دستای آدم امن مثل پناهگاهه!
پناهگاهی که هر زمان از همه جا و از همه چیز خسته و دل زده بودی، میتونی تو آغوش این آدما، تو دستاشون آروم بگیری.
انگار که آغوششون گوشه ای از بهشته!
حضورشون پر از آرامشه!
آرامشی که وقتی کنارشون هستی انگار که ساعتها از کار افتادن و متوجه گذر زمان نمیشی!
میتونی کنارشون بخندی ، غر بزنی ، گریه کنی ،
و خودت باشی بدون ترس از قضاوت شدن...

آدم امن زندگی آدم ها باشیم
این بهترین و واجب ترین صفت
یک انسان میتونه باشه...

عزیزمن، یک لبخند دارم که فقط مختص شماست. احساس می‌‌کنم قشنگ ترین لبخند من همان باشد. لبخندی که فقط وقتی با شما هستم روی لب‌هایم می‌نشیند.

که رشک برد فرشته از پاکی ما
که بگریزد دیو ز بیباکی ما
آن‌وقت می‌توانستیم
به این موضوع و موضوعات دیگر
این‌قدر بلند‌بلند بخندیم
تا همسایه‌هامان از خواب بیدار شوند...

حسین پناهی
اشعارکوتاه.

. .

از بین تموم آسیب هایی که یکی می‌تونه بهت برسونه،
حسادت بدترینشونه.
هیچوقت نمی‌فهمی لبخندی که بهت میزنه،
از رو هورمونِ اکسی توسین مغزشه و واقعا واست خوشحاله،
یا لبخندیه که تو دلش اینو فریاد میزنه :
"حق نداری از من فراتر بری"

اشکهارا پشت لبخندی مخفی می کنیم که
خیلی درد می کند،و هیچکس نمی فهمد
‏مارا درد همین نفهمیدن می کشد؛ نه زخمها

.࿐