سلطان محمود از طلحک پرسید :
فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین
مردم آغاز می شود ..؟
طلحک گفت: ای پدر سوخته
سلطان گفت : به من توهین میکنی نادان ..؟ بی درنگ سر از بدنت
جدا خواهم کرد ..
طلحک خندید و گفت :
جنگ اینگونه آغاز میشود
کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد ...
"عبید زاکانی"
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بدنت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دوست داشتنش شبیه بستنی بود.
یخ بودا,ولی می چسبید.حتی وسط زمستون.
یخ بودا,مثه وقتی که توزمستون میری روی کوه
بستنی میخوری وهمه ی بدنت
مثه بیدمی لرزه,
وقتی کنارم بودهمه وجودم ازحجم سرماش می لرزید.
ولی آدمی که هوس بستنی کرده که
این چیزاحالیش نیس.
میشینه کنارآتیش وبستنی شومیخوره.
دوست داشتنش روکه قورت میدادم,قلبم یخ میکرد,
ولی من باآتیش خیالای رنگارنگ خودموگرم میکردم.
این خیالا سرموگرم میکرد؛
دلــــــمونه.
یه کم دیرشدتافهمیدم که
دوست داشتن باید
دلم روگرم کنه ,
که حضورم باید دلش روگرم کنه,
نه سرش رو...
این روشها به شما کمک خواهد کرد مثل دوران کودکیتان ساده تر زندگی کنید(1):
۱- با دیگران حرف بزنید، توقع نداشته باشید بتوانید آنچه در فکر دیگران میگذرد را حدس بزنید.
۲- با اطرافیانتان دوستانه برخورد کنید. لبخند زدن روزتان را به کلی تغییر خواهد داد.
۳- قدر دوستیهایتان را بدانید. لازم نیست با همه آدمها دوست باشید.
۴- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید، کسانیکه میتوانند سطح انرژیتان را بالا ببرند.
۵- اگر چیزی هست که از آن مطمئن نیستید، سوال کنید.
۶- آنچه قلبتان میگوید را دنبال کنید.
۷- نقصهای آدمها و شرایط را بپذیرید.
۸- این واقعیت را قبول کنید که خودتان هم کامل نیستید.
۹- همیشه نپرسید «چرا؟»، بپرسید، «چرا که نه؟»
۱۰- فراموش کنید دیگران درمورد شما چه فکری میکنند یا از شما چه میخواهند.
۱۱- اگر میخواهید گریه کنید، گریه کنید. گریه کردن به معنی ضعف شما نیست.
۱۲- بالغ و پخته اما درعینحال بازیگوش و سرزنده باشید.
۱۳- با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند.
۱۴- از خودتان توقع نداشته باشید که همه اطرافیانتان را راضی نگه دارید.
۱۵- نگذارید آبوهوا بر روحیه شما اثر بگذارد. کنترل آبوهوا دست شما نیست، اما کنترل خودتان چرا.
۱۶- وقتی خسته هستید، استراحت کنید. بدون دلیل بیخوابی نکشید.
۱۷- برای لذت بردن از آرامش صبحگاهی، صبحها زودتر از خواب بیدار شوید.
۱۸- کنترل بدنتان دست خودتان است؛ تا زمانیکه سالم هستید، به قضاوت دیگران درمورد جسمتان اهمیت ندهید.
۱۹- سالم غذا بخورید. البته نیازی نیست به کلی دست از خوردن تنقلات و شیرینیجات بکشید. خوردن این چیزها به زندگیتان لذت میدهد.
۲۰- به الکل، موادمخدر و سیگار معتاد نشوید.
اگر هوس شیرینی کرده اید:
بدنتان کروم کم دارد...
اگر هوس شکلات کرده اید:
بدنتان منیزیم کم دارد...
اگر هوس گوشت کرده اید:
بدنتان آهن کم دارد...
اما اگر هوس ازدواج کرده اید:
شما کلاٌ کم دارید ، کاریشم نمیشه کرد.. D:
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ……
ﺑﺎ ﻫﺮﮐﺲ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﻦ ……
ﺻﺒﺮ ﮐﻦ…..
ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﺎﻝ…..
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ……
ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺭﻧﺞ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ…..
ﺗﻮﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻧﮓ….
ﻭ ﺻﻮﺭﺕ……
ﻭ ﺑﺪﻧﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ…..
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﺹ ﺑﻮﺩﻥ….
ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺘﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ….
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ……
ﺑﺎ ﻫﺮﮐﺲ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﻦ ……
ﺻﺒﺮ ﮐﻦ…..
ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﺎﻝ…..
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ……
ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺭﻧﺞ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ…..
ﺗﻮﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻧﮓ….
ﻭ ﺻﻮﺭﺕ……
ﻭ ﺑﺪﻧﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ…..
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﺹ ﺑﻮﺩﻥ….
ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺘﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ….
- اسمـِ 5تا اعضايـ بدنتـو بگو ❗
آقـــــــــامون��كُليـه��معـده��چشمـ..گوش
- آقامـون چيـه ؟ ��
قلبمـهـ ����
فقر چیست ؟؟؟؟؟
(لطفا بخونید)
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
دوتا ﺍﻟﻨﮕﻮ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ دوتا ﺩﻧﺪﻭﻥ ﺧﺮﺍﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻫﻨﺖ.
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ:
استفاده لوازم آرایشی برای یک دختر از نخ دندانش زودتر تمام بشه
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺱ ﻓﺨﺮﯼ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻭ ﺯﻥ ﺻﯿﻐﻪ ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻄﯿﺶ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻣﺎ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﻭ ﻧﺪﻭﻧﯽ.
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﺗﻮﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺮﯾﺰﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻤﯿﺰﯼ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﻬﺎﯼ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻨﯽ.
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺗﻮﻣﺎﻧﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺸﯽ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻧﮑﻨﯽ.
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺑﺰﻧﯽ ﻭﻟﯽ ، ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﭽﻪ ﺍﺕ ﺟﺮأﺕ ﻧﮑﻨﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺳﺖ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻪ ﮐﻪ ”ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻗﺎﺏ ﻋﮑﺲ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﺕ ﺭﻭ ﺷﮑﺴﺘﻪ”..
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﻭﺭﺯﺵ ﻧﮑﻨﯽ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﮐﻤﮏ
ﺑﮕﯿﺮﯼ.
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﺩﺭ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻓﺮﺍﻏﺘﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﭼﺮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﺑﺪﻧﺖ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﯽ.
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺕ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺍﺯ ﯾﺨﭽﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﻪ.
⭕️ﻓﻘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﮐﻤﮑﻪ، ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺖ ﺭﻭ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﯼ ﻭ ﺍﺯﺵ ﻓﯿﻠﻢ ﻭ ﻋﮑﺲ ﺑﮕﯿﺮﯼ.
⭕️فقر اینه که:
این مطالب بخونی ولی در جهت رشد جامعه به اشتراک نگذاری...
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ......
ﺑﺎ ﻫﺮﮐﺱ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻜﻦ ......
ﺻﺒﺮ ﮐﻥ.....
ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﺎﻝ.....
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺻﺒﺮ ﮐﻥ......
ﺗﺎ ﮐﺳﻲ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺑﻲ ﻛﻪ ﺭﻧﺞ ﻫﺎﯾﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.....
ﺗﻮﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻧﮓ....
ﻭ ﺻﻮﺭﺕ......
ﻭ ﺑﺪﻧﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ.....
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﺹ ﺑﻮﺩﻥ....
ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺘﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ....
بسم الله*
با هم وارد مغازه می شویم:من و تو و دوستت!
قفسه ی آل استارها آنقدر جذاب است که قدرت فکرکردن در مورد مدلهایِ دیگر را از ما می گیرد...
به سمتِ قفسه می رویم ...
سبزِ چمنی را با ذوق به دوستت نشان می دهی و می گویی:وای مهلا!همونه که می خواستم!
ببین چقدر به مانتوم میاد؟!
و ناخودآگاه چشمانِ پسرکِ کفش فروش همراه چشمانِ منو سایر مشتریانِ مغازه از شال زردرنگت تا رویِ تونیک سبزِ تو می لغزد و تو هیچ بفکر چشمان پسرک نیستی که همراهِ تونیکت،چسبیده به اندامت و کنده نمی شود!
مهلا (ایولی) می گوید و دست می برد رویِ صورتی ترینشان که حسابی دلِ مرا برده!
شیطنت آمیز به تو می گوید:نمیشه با تاب دامن سرخابی،آل استار صورتی پوشید؟!
و چقدر مستانه خنده ی تان به هوا می رود !
سرم را که بر می گردانم انگار شهر فرنگ را گذاشته اند مقابلم . . .
آبی ، نارنجی ، زرد ، صورتی ، بنفش . . .
چقدر دوستشان دارم اما - حجابم - را بیشتر! . . . زود از ذهنم بیرونشان می کنم . . . سریع مشکی ترینشان را بر می دارم . . . پسرک طعنه آمیز می گوید:خوبه!به چادرت میاد . . . !
پول کفش ها را روی میز می گذارم و خودم را لا به لایِ این آدمهایِ رنگارنگ گم می کنم . . .
تو می مانی و چشمانِ چسبیده ی پسرک که شبیه ایستادن بر سُرسُره ای مدام از بالا تا پایین بدنت لیز می خورد!
چادرم را به آغوش می گیرم . . .
خدایا شکرت که او نمی گذارد نگاهِ حرامی بر من بلغزد!