. خوبی را آرزو میکنم
برای آنهایی که با تمام بدیهایی که دیدند
یاد نگرفتند بد باشند...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بدیها
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
زندگی با همه ی بدیهاش
یه خوبی داره که با گذشتِ زمان
شخصیتِ واقعیِ آدمها رو
نشونت میده.
. حکایت
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ڪﻨﻨﺪ ڪﻪ ﺩﺭ
ﺭﻭستاﯾﺸﺎﻥ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ڪﻨﺪ .
ﻣﻼ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ڪﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞﺳڪﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ڪﻨﺠڪﺎﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨڪﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ
ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ
ﻓﺮﺍﻫﻢڪرﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿڪﻪ ﺳڪﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺻﺪﺍ ﻣﯽڪﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ڪﻨﺪ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ :
ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ :
ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﻣﺮﺍﻣﻴﺴﺖ !
ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳڪﻪ ﻫﺎ ﻧﻴﺎﺯی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﭼﻮﻥ ڪﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ڪﺮﺩﻧﺪ !!
ﻭ ﺩﻭ ﻧڪﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨڪﻪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ
ﺩﺍﺩﯾﺪ .ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺑﻬﺎیی ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ڪﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﺪ
ﺩﻭﻡ ﺍﻳﻨڪﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ڪﺮﺩﻡ
ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺟﻴﺒﻢ ﭘﻮﻝ ﺑﻮﺩ !!
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ :
ﻓﻘﺮ ﺁﺗﺸﯽ ﺍﺳﺖ ڪﻪ ﺧﻮﺑﯿﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ .
ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﯾﺴﺖ ڪ ﺑﺪﯾﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪ .
ﻭ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﻨﺪ ﺁﻧﺎنڪه
ﯾڪی ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺎﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺶ .
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺶ...
همیشه دعا کنید :
چشمانی داشته باشید
که بهترین ها را در آدم ها ببیند
قلبی که خطاکارترین ها را ببخشد
ذهنی که بدیها را فراموش کند
و روحی که هیچگاه ایمانش به خدا
را از دست ندهد.
خوبیها در بدیها ، بدیها در خوبیها
زندگی مجموع همه ی ایناس.
هیچ چیز کمال مطلق نیست...
سرخپوست پیری
برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت:
در وجود هر انسان،
همیشه مبارزه ایی وجود دارد...
مانند؛ مبارزه ی دو گرگ!
که یکی از گرگها سمبل بدیها
مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی
و دیگری
سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است.
کودک پرسید:
پدر کدام گرگ پیروز میشود؟
پدرلبخندی زد و گفت؛
گرگی که تو به آن غذا میدهی
پیرمردی برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت:
در وجود هر انسان،همیشه مبارزه ایی وجود دارد...
مانند؛ مبارزه ی دو گرگ!
که یکی از گرگها سمبل بدیها
مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر،
وخود خواهی
و …
دیگری سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است.
کودک پرسید:
پدر کدام گرگ پیروز میشود؟
پدرلبخندی زد و گفت؛
گرگی که تو به آن غذا میدهی...
''فرستنده :پاییز''
بر درت ناله بستم تا بیایی از همه دل گسستم تا بیایی
گل نرگس گدای راه تو ام سر راهت نشسته ام تا بیایی
آقام آقام آقام آقام ای، آقام آقام آقام آقام ای.....
دل تنگم بهونه تو داره کوچه گرد شبای انتظاره
آسمون چشای ابری من از غم تو بارون میباره
چی میشه در به روم نبندی آقا با بدیهام به من بخندی آقا
تو بگی میسوزم بگی میمیرم هر جوری که میپسندی آقا
آقام آقام آقام آقام ای.....
غروب جمعه ها دلم میگیره به کمند فراق تو اسیره
دل حسرت کشیده ام آقاجون بی تو روزی هزار دفعه میمیره
آقام آقام آقام آقام ای.....
فقر
آتشی است که خوبیها را میسوزاند
وثروت
پرده ای است که بدیها رامی پوشاند
چه بی انصافند
آنانکه
یکی را می پوشانند به احترام داشته هایش
ودیگری را می سوزانند
به جرم نداشته هایش
یکی از فرق های انسان با خدا این است که انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش می کند ولی خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش می کند♥