کپشن های مربوط به برادرم

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی برادرم

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

✿ کپشن خاص ✿

امیرعلی، پسر برادرم، دیگه تقریبا سه سالشه. دیگه تصمیم گرفتم وقتی با تفنگ پلاستیکیش بهم شلیک میکنه نَمیرم. فکر میکنم به اندازه ی کافی بزرگ شده و حالا دیگه وقتشه کم کم یاد بگیره تو زندگی واقعی همه رو نمیتونه بکُشه، همه رو نمیتونه به دست بیاره، از پس خیلیا نمیتونه بر بیاد، همه ی آدما اونقدری دوسش ندارن که براش بمیرن...



✿ کپشن خاص ✿

امیرعلی ، پسر برادرم، دیگه تقریبا سه سالشه. دیگه تصمیم گرفتم وقتی با تفنگ پلاستیکیش بهم شلیک میکنه نَمیرم. فکر میکنم به اندازه ی کافی بزرگ شده و حالا دیگه وقتشه کم کم یاد بگیره تو زندگی واقعی همه رو نمیتونه بکُشه، همه رو نمیتونه به دست بیاره، از پس خیلیا نمیتونه بر بیاد، همه ی آدما اونقدری دوسش ندارن که براش بمیرن.

#محمدرضا_جعفری

ارزوهایم را قورت دادم وقتی دیدم دست های پدرم
همچون پاهای برادرم همیشه برهنه است . . .

چقدر صورتم بوی زحمت میگیرد وقتی نوازشم میکنی پدر

‌❣

در عالم کودکی به مادرم قول دادم ،
که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم.
مادرم مرا بوسید.
و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم .
مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی .
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم .
ولی خوب که فکر می کردم مادرم را دوست داشتم .
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم !
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم .
ولی وقتی پیش خودم گفتم ؛
کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود ، که انتخاب شد.
سالها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود .
همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی !
من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم ،
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود .
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم .
آخر من خودم مادر شده بودم ...

منم اگرمادر بشم قطعا همین حس رو خواهم داشت.....ولی شاید غیرممکن باشه این خواسته!

دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" است.

خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد!
(الناز جهانگیری / 10 ساله)

ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم!
(شاهین روحی / 11 ساله)

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد!
(تاده نظر‌بیگیان / ۵ ساله)

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی!
(نسیم حبیبی / ۷ ساله)

ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم.
از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست!
(فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی!
(سوسن خاطری / 9 ساله)


آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند!
(سحر آذریان / ۹ ساله)


بسم الله الرحمن الرحیم.
خدایا!
از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟
(حسن / 8 ساله)


خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره!
(پویا گلپر / 10 ساله)

خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی!
(پیمان زارعی / 10 ساله)

خدایا! یک برادر تپل به من بده!!
(زهره صبورنژاد / 7 ساله)

خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکسجید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم...
(مهسا فرجی / 11 ساله)

دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم!
(روشنک روزبهانی / 8 ساله)


خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن داداش بدهی!
(شایان نوری / 9 ساله)

خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و خانم معلم‌مان هم مرا بوس کند
(امیرحسام سلیمی / 6 ساله)

خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند!
(فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)

ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود!
(شقایق شوقی / 9 ساله)


خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد با مامان و کیف صبحانه برگرديم خانه. پاهای من هم یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی می‌خوان دعامی‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود!
(باران خوارزمیان / 4 ساله)

خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده!
(محمد حسین اوستادی / 7 ساله)

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم! و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم!
(سالار یوسفی / 11 ساله)

خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا ميکنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم!
(نیشتمان وازه / 10 ساله)

خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم!
(هدیه مصدری / 12 ساله)

خدایا! دست شما درد نکند
ما شما را خیلی دوست داریم!
(مینا امیری / 8 ساله)

مادرم سه قانون داشت:
عاشق شو، عاشق بمان و عاشق بمیر ...
بابا می خندید و مثل تمام مَردهای آن روزها، عشق را کیلویی چند صدا می زد!
خواهرم، قانون اول را خیلی دوست داشت...
آنقدر زیاد که هر روز لابه لای فرمول های ریاضی و حساب چند بار مرورش می کرد تا شاید مردی پیدا شود برای اثباتش...
برادرم، دومی را... مادر زادی عاشق بود...
گنجشک های لب ایوان را " خاتون " صدا می کرد و به شمعدانی های روی طاقچه می گفت: " بانو "
و حوض حیاط، چقدر شبیه قانون سوم بود!
هیچ وقت آب نداشت ولی از هر طرف که نگاهش می کردی دو ماهی سرخ را همیشه توی ذهنش می رقصاند ...
من اما آدمی بودم " قانون مدار " عاشقت شدم، عاشقت هستم...
و این عشق ات...
راستی من چند وقتی هست که مُرده ام! ...

#`پادشاه_تنهایی

داستان بسیار زیبای دو پسر حضرت آدم(ع)
و داستان دو پسر آدم را بدرستی برایشان بخوان ؛
هنگامی که هر یک از آن دو قربانیی پیش داشتند ، پس، از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد .
قابیل گفت :حتما تو را خواهم کشت ؛
هابیل گفت :خداوند فقط از تقوا پیشگان می پذیرد.
اگر تو دست خود را به سوی من دراز کنی تا مرا بکشی ، من دستم را به سوی تو دراز نمی کنم تا تو را بکشم چرا که من ؛ از خداوند ، پروردگار جهانیان می ترسم .
من می خواهم تو با گناه من و گناه خودت به سوی خداوند بازگردی ، ودر نتیجه از اهل آتش باشی ، واین است سزای ستمگران .
پس نفس اش او را به قتل برادرش ترغیب کرد ، و وی را کشت و از زیانکاران شد .
پس ، خداوند زاغی را بر انگیخت که زمین را می کاوید ، تا به او نشان دهد که چگونه جسد برادرش راپنهان کند .
قابیل گفت : وای برمن ، آیا عاجزم از اینکه مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم ؟ پس از پشیمانان گردید .

صدق الله العلی العظیم
" قرآن مائده 27 - 31 "

در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم ، مادرم مرا بوسید و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم می توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.
مادر گفت یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی..

نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ،ولی خوب که فکر می کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم.
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم..
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد...

سالها گذشت و یکی آمد...
یکی که تمام جان من بود...
همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی...
من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم.
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود.
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم...
آخر من خودم مادر شده بودم...

همین امروز تصمیم گرفتم دیگر به عشق فکر نکنم ... و از همین امروز ! آسمان غرش میکند باران میبارد هوا دو نفره میشود دریا سر به سنگ میزند ساحل ناز میکند گل ها گرده افشانی میکنند کفش هایم جفت میشوند تمام عکس های شهر دو نفره میشود همسایه ی روبه رویی با همسرش آشتی میکند مادرم با پدر مهربان تر میشود برادرم خاله بازی میکند و نقش مرد زندگی به خود میگیرد و درست از همین لحظه که تصمیم میگیرم دیگر به عشق فکر نکنم توزیباترمیشوی

برادرم به مامانم میگه:how you doing
مامانم برگشته میگه:من که نفهمیدم چی گفتی ولی محض اطمینان باباته.
اصلاً عشق و علاقه داره اینجا فوران میکنه هااااااا. :|

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

کپشن, امیرعلی, برادرم, دیگه, تقریبا, سالشه, تصمیم, گرفتم, وقتی, تفنگ, پلاستیکیش, شلیک, میکنه, نَمیرم, میکنم, اندازه, کافی, بزرگ, حالا, وقتشه, بگیره, زندگی, واقعی, نمیتونه, بکُشه, بیاره, خیلیا, بیاد, آدما, اونقدری, دوسش, ندارن, براش, بمیرن, ارزوهایم, قورت, دادم, دیدم, پدرم, همچون, پاهای, همیشه, برهنه, چقدر, صورتم, زحمت, میگیرد, نوازشم, میکنی, عالم, کودکی, مادرم, بیشتر, دوست, نداشته, باشم, بوسید, توانی, عزیزم, گفتم, توانم, خواهر, دارم, باشی, نوجوان, دوستی, داشتم, کردم, معلمی, شیفته, بودم, بزرگتر, عاشق, خیال, خودم, کدامیک, داری, انتخاب, سالها, گذشت, تمام, همانروز, شادمانی, خندید, دیدی, نتوانستی, هرچه, دنیا, خواستم, آمدنش, سلطان, توانستم, دوران, کودکیم, اگرمادر, قطعا, همین, خواهم, شاید, غیرممکن, باشه, خواسته, دعاهای, کتاب, سومین, جشنواره, بینالمللی, دستهای, کوچک, خدای, جدید, مادربزرگم, دوباره, دندان, دربیاورد, مصنوعی, دارد, الناز, جهانگیری, مادرها, قدیم, خودشان, بپزند, مجبور, نباشم, بایستم, شاهین, روحی, آرزو, آمپولها, باشد, تاده, نظربیگیان, مهربانم, میخواهم, فوراً, ماهی, تبدیل, نسیم, حبیبی, آرایشگاه, برای, سلامت, بودن, بازار, بتوانم, عضویت, کانون, بگیرم, میگوید, نیست, فرشته, جبار, نژاد, ملکی, دعایی, نکردم, میتونی, لیستت, نگاه, خدایا, میخوام, صدای, گریه, کوچیکم, سوسن, خاطری, آرزوی, مامان, بابام, عیدی, نگیرند, آنها, عیدیهایی, میگیرند, آنهایی, میدهند, آذریان, الله, الرحمن, الرحیم, سربازی, برود, فراری, میخورد, کارت, پایان, خدمت, میگیری, کاری, آدمها, میخوان, دروغ, یادشون, پویا, گلپر, اینقدر, هستی, چطوری, میای, خونه, سؤالم, جواب, پیمان, زارعی, زهره, صبورنژاد, لحظه, زیبا, بچههای, تالاسمی, بتوانیم, داروی, اکسجید, بخیریم, عذاب, سوزن, شبها, شویم, خواب, شبانهیمان, مانند, سالم, پروانه, بگیریم, کابوس, مهسا, فرجی, میخواهد, شوهر, خمیر, ژلهای, بزنم, روشنک, روزبهانی, کلاسمان, داداش, دارند, بدهی, شایان, نوری, زنده, خودت, ایشالله, خانم, معلممان, امیرحسام, سلیمی, خدیا, جاروبرقی, اختراع, دیگر, رفتگران, خسته, نشوند, فاطمه, یارمحمدی, بعضی, وقتها, یادم, میرود, بیوفتی, یادت, نرود, شقایق, شوقی, مهدکودک, خانه, آنقدر, برویم, نرسیم, صبحانه, برگرديم, پاشنه, بلند, تلوقی, دعامیکنند, قدشان, دراز, باران, خوارزمیان, برام, عروسک, داداشم, ماشین, پلیس, حسین, اوستادی, بدهم, پنیر, ماست, خوراک, مردم, بسازم, سالار, یوسفی, قشنگ, حیوانات, باید, بخوانیم, ميکنم, بخوانند, استراحت, کنیم, نیشتمان, وازه, پارسال, دوستم, خونهها, میزدیم, میکردیم, ببخش, مُردم, بخاطر, جهنم, امسال, نمیکنم, هدیه, مصدری, نکند, داریم, مینا, امیری, قانون, بمان, مَردهای, روزها, کیلویی, خواهرم, زیاد, لابه, فرمول, ریاضی, حساب, مرورش, مردی, پیدا, اثباتش, دومی, زادی, گنجشک, ایوان, خاتون, شمعدانی, طاقچه, بانو, حیاط, شبیه, نگاهش, ذهنش, رقصاند, آدمی, مدار, عاشقت, هستم, راستی, مُرده, داستان, بسیار, زیبای, حضرت, بدرستی, برایشان, هنگامی, قربانیی, داشتند, پذیرفته, دیگری, قابیل, حتما, هابیل, خداوند, تقوا, پیشگان, پذیرد, بکشی, دستم, بکشم, پروردگار, جهانیان, ترسم, گناه, بازگردی, نتیجه, واین, سزای, ستمگران, برادرش, ترغیب, زیانکاران, زاغی, انگیخت, زمین, کاوید, نشان, چگونه, راپنهان, برمن, عاجزم, اینکه, پشیمانان, گردید, العلی, العظیم, قرآن, مائده, امروز, نکنم, آسمان, میکند, میبارد, نفره, میشود, دریا, میزند, ساحل, گرده, افشانی, میشوند, همسایه, روبه, رویی, همسرش, آشتی, خاله, میگیرم, مامانم, میگه, برگشته, نفهمیدم, گفتی, اطمینان, باباته, اصلاً, علاقه, داره, اینجا, فوران, هااااااا,