We often look so long and so regretfully upon the closed door, that we don’t see ones which open for us.
ما اغلب بهقدری با حسرت و طولانی به در بسته نگاه میکنیم که دری که برایمان باز شده را نمیبینیم.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی برایم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
صدای تو خوب است
بگو برایمان دو چای بیاورند .️.️
دوست ندارم کسی را برنجانم.
این یکی از نقطه ضعفهایم است که
بیشترین مشکل را برایم درست کرده.
Your departure did not kill me. Only now my heart is in a thousand pieces and it's difficult for me to breathe! :))
رفتنت مرا نکشت. فقط اکنون قلبم هزار تکهست و نفس کشیدن برایم دشوار.!:))
.
خُدایا برایمان بخواه؛
که بشَوَد؛
برِسَد؛
دُرُست شَوَد؛
خوب شَوَد؛
خوب خوب .🫀
و جزر عشق در تو، مَد است
پس چگونه بیشتر نخواهَمت
تو آنسان که عشقمان
برایم اراده کرد، خواهی ماند
و اینگونه میبینَمت:
نسیماَت بوی عَنبر
و سرزمیناَت قند و شکر
و دلاَت سبز..!
من کودکِ عشق توأم
و در آغوش زیبای تو
بزرگ میشوم!
#محمود_درویش
کاری به کار همدیگه نداشتهباشیم !
باور کنید تکتک آدمها زخمیاند ...
هرکس درد خودش را دارد ، دغدغهی خودش را دارد ، مشغله خودش را دارد .
باور کنید ... ذهنها خستهاند . قلبها زخمیاند . زبانها بستهاند .
برای دیگران آرزو کنیم بهترین را ... راحتی را ...
همه گم شدهایم ، یاری کنیم همدیگر را تا زندگی برایمان لذتبخش شود .
آدمها آرام آرام پیر نمیشوند ...
آدمها در یک لحظه ، با یک تلفن ، با یک جمله ، با یک نگاه ، با یک اتفاق ، با یک نیامدن ، با یک دیر رسیدن ، با یک "باید برویم" ، با یک "تمام کنیم" پیر میشوند ...
آدم را لحظهها پیر نمیکنند .
آدم را آدمها پیر میکنند .
سعیکنیم هوای دل همدیگر را داشتهباشیم .
همدیگر را پیر نکنیم !
راهی یافتم تا دوباره صدمه نبینم، اگر نگذارم کسی برایم اهمیت پیدا کند دیگر چنین فقدانی را تحمل نخواهم کرد.
«پروکسی | پروکسی | پروکسی »
«پروکسی | پروکسی | پروکسی »
گفت خب ایراد تو چیست؟ گفتم زیاد فکر میکنم، خیلی، بینهایت، به هر چیز مسخرهای بارها و بارها، مخصوصا اگر برایم زیاد اهمیت داشته باشد، درون خود میریزم و بدتر از همه نمیتوانم هیچکدام از اینها را بگویم، و در نهایت میدانم همین نابودم میکند.
«پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»
«پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»
برایم نوشت:
«عزیزم، قربانِ غمِ دلِ کوچکت بروم.»