امریکا چهار شنبه به ایران حمله میکنه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه روزنامه ی اردنی خبر زده که آمریکا چهار شنبه به ایران حمله میکنه، اینا هم کامنتهای زیر اون تو یه سایت فارسی!
___ ما 4شنبه امتحان داریم لطفا بندازین جمعه
___ من چهارشمبه چک دارم !
___ منم چهارشنبه امتحان دارم . موندم چیکار کنم . برم جنگ نَرَم جنگ...
___ پس چرا ساعت شو نگفته؟! شاید ما خونه نباشیم..
___ حالا من چی بپوشم؟!
___ ما شماره ماشین مون فرده، فك نكنم بتونیم تــو این حماسه آفرینی حضور بهم برسونیم!
___ میشه بهش بگین موقع برگشت منو به عنوان غنیمت ببرن آمریکا
___ سه شنبه حمله کنن تا چهارشنبه تمومش کنن که پنج شنبه جعمه بریم دَدَر!!
___ شام هم میدن؟
___ ایول ، بالاخره یه بهونه جور شد من پنجشنبه نرم عروسی. از جنگ برگشتم خستم ! تازه
اگه اسیر نشم و برگردم
___ بگو سر راه نون بگیره...
___ ای بابا حالا نمیشه جمعه عصر باشه آخه عصرای جمعه خیلی دلگیره آقا ما از مسئولین خواهشمندیم جمعه حول و حوش ساعت ۳-۴ حمله کنن بعد از
ناهار!!!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی برسونیم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تو خیابون با دوستم نشسته بودیم رو کاپوت یه بنزه ،
بعد دختره اومد گفت : آقا ماشینتون خراب میشه ها ، کاپوتش فرو میره !
منم گفتم : نترس خانم یکی دیگه میخریم ؛ جایی میرید برسونیم ؟
بعد یه نگاه بهمون کرد در بنزو باز کرد گازشو گرفت رفت !
مام سینه خیز اومدیم تا خونه
دقت کردین اون بچه های که قبل امتحان التماس میکنن بهشون برسونیم موقع امتحان میچسبن به برگشون تا کسی جواباشونو نبینه؟ تازه کصافطا ۲۰ هم میشن
یکی از فانتزیام اینه که دختر همسایمون تیر بخوره بعد سریع با هلیکوپتر برسونمش بیمارستان. بعد دکتر بگه اوه خدای من این گروه خونیش خیییلی کمیابه، بعد پرستار با قیافۀ آشفته به دکتر بگه دکتر نبضش ضعیف شده باید هرچه زودتر بهش خون برسونیم، بعد مادر دختر همسایمون شروع کنه به گریه کردن و پدرش به دکتر بگه دِ آخه لامصب یه نگاهی به دور و برت بنداز، دخترم داره جون میده! بعد دکتر داد بزنه کسی نیست این فداکاری رو انجام بده؟ بعد من در حالی که دارم هلیکوپترو خاموش میکنم و سوییچشو درمیارم، از هلیکوپتر بیام بیرون و با یه لبخند ملیح آستینمو بزنم بالا به دکتر بگم «بیا بزن»… بعد پدر دختر همسایمون با لبخند بگه چرا دیر کردی داماد گلم؟ بعد من برم توی اتاق عمل بعد که دختره به هوش اومد بگه: پس عشق من کوش؟ بعد باباش از پنجره به افق خیره بشه و با لبخند رضایت بگه: متاسفانه باید بگم به خاطرهها پیوست! روحش شاد…