تو فکر میکنی به من ظلم نکردی،
چون وقتی داشتی میرفتی حتی ی بار هم برنگشتی ببینی چه بلایی سر من میاد..!
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی برنگشت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
فهمیدم که بله، آدم میتواند همزمان به خریدن پردههای تازه برای خانهاش، و رفتن به کوه و دیگر برنگشتن فکر کند.
همهچیز برای من دیر اتفاق افتاد. اولینبار که تونستم با دوستام بیرون برم، اولینباری که با خیال راحت بدون پیگیری لحظهای خانواده ام بیرون بودم، اولین مهمونیای که رفتم، اولینباری که دیروقت برگشتم خونه، اولین شبی که برنگشتم
همش وقتی اتفاق افتاد که دیگه ذوقی براش نمونده بود.
از مرگ نمیترسم چون هرکی مُرده راضی بوده و برنگشته
یه افسانه نادر هست که میگه :
"کسایی که موهاشون فرفریه، تو زندگی قبلی وقتی خواب بودن، معشوقشون موهاشون رو دور انگشت هاش میپچیده و با عشق بهشون خیره میشده." شاید انقدر حرارت اون نگاه زیاد بوده که موج موها به حالت اول برنگشته.
عاشق کبوتر بود. میگفت پرندهای وفادارتر از کبوتر نیست. رهایش که میکنی هرجا برود، خیالت راحت است که برمیگردد. فقط دو روز حواسش پرت شد، فقط دو روز فراموششان کرد. همهشان رفتند، همهشان گم شدند. او دانه میریخت، اما دیگر دیر بود! هیچ کدامشان برنگشتند. مشکل اینجاست. ما یادمان رفته هیچ تعهدی یک طرفه نیست. وفادارترین کبوتر هم برای ماندنش دانه میخواهد، توجه میخواهد، عشق میخواهد. هیچ کبوتری ناچار به ماندن نیست. هیچ کبوتری …
برنگشتن خیلی مهمه ؛
یه روز باید انقدر قوی بشیم که دیگه برنگردیم.
.࿐
مگه فکر تو میزاره به خودمبیام دوباره
ترس برنگشتن تو ، من و راحت نمیزاره
.. .
✿ کپشن خاص ✿
عاشقِ کبوتر بود !
میگفت پرندهای "وفادار"تر از آن نیست .
رهایش که میکنی هرجا برود، خیالت راحت است که برمیگردد ...
فقط دو روز حواسش پرت شد ،
فقط دو روز فراموششان کرد ،
همهشان رفتند ،
همهشان گم شدند !
او دانه میریخت اما دیر بود ،
هیچ کدامشان برنگشتند !
مشکل اینجاست ؛
ما یادمان رفته هیچ تعهدی یکطرفه نیست !
وفادار ترین کبوتر هم، برایِ ماندنش؛
دانه میخواهد ،
"توجه" میخواهد ،
"عشق" میخواهد ...
هیچ کبوتری ، ناچار به ماندن نیست ...
هیچ کبوتری !!!
#نرگس_صرافیان_طوفان
یه افسانه نادر هست که میگه :
"کسایی که موهاشون فرفریه، تو زندگی قبلی وقتی خواب بودن، معشوقشون موهاشون رو دور انگشت هاش میپچیده و با عشق بهشون خیره میشده." شاید انقدر حرارت اون نگاه زیاد بوده که موج موها به حالت اول برنگشته.