One day we both regretted at the same time;
I am waiting for your return
you are leaving

یک روز هر دومون همزمان پشیمون شدیم؛
من از انتظار برگشتنت
تو از رفتنت.

تو سریال شهرزاد وقتی قباد میفهمه شهرزاد از شیراز برگشته تهران به نصرت میگه:
لاقل دلم خوشه تو همین شهره،نزدیک من،
بارون که بباره هم برای اون میباره هم واسه من،
نسیم که بوزه،هم واسه اون میوزه،هم واسه من..

یه قسمتی از قلب من، همیشه منتظر برگشت تو میمونه.

آتنا محبی:

انگار که برگشتی خونه و اون ژاکت مورد علاقه‌ی نرمت رو تن کردی و می‌شینی کنار شومینه و جات امنِ امنه.
عشق همینه...!

انگار که برگشتی خونه
و اون ژاکت مورد
علاقه‌ی نرمت رو تن کردی
و میشینی کنار
شومینه و جات امنِ امنه
عشق همینه 🤍

♡

‏از آتنا محبی :

انگار که برگشتی خونه و اون ژاکت مورد علاقه‌ی نرمت رو تن کردی و می‌شینی کنار شومینه و جات امنِ امنه
عشق همینه .️

از دستم دادی...
حالا تو موندیو کلی حس پشیمونی که
روی برگشتن نداری...
..

آدم‌هایی که نیمه همدیگه هستن
همیشه راهی برای برگشتن به هم پیدا میکنن.

‏یه قسمتی از قلب من همیشه منتظر برگشتن تو میمونه :(

من با رفتن آدم‌ها میتونم کنار بیام ولی اینکه بری و برگردی و من رو تو بلاتکلیفی قرار بدی هیچ جوره باهام نمیسازه، این نشون میده هیچوقت ارزش اون همه احترام و دوست داشتنم رو نداشتی، رفتن و برگشتن و تکرار این اشتباه، فقط بیشتر از قبل بی‌ارزشت میکنه.


«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»
«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»