نوشته بود با مامانامون رفتیم محضر...
عقد کردیم و پیاده برگشتیم خونه:)
همینقدر ساده و قشنگ..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی برگشتیم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب
و رها شدن است.
مربی همیشه میگوید:
"بپر،
خودتو رها کن،
زیر آب چشماتو باز کن،
بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب".
شرط اول، همان دست و پا نزدن است.
گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشهای نشست.
باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب ...
به زندگی ...
بدون خفگی ...
اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب و رها شدن است.
مربی همیشه میگوید: بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن، بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب.
شرط اول، همان دست و پا نزدن است. گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه ای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب.. به زندگی.. بی خفگی.
تنسی_ویلیامز
قرار بود با روحانی تا 1400 باشیم!
ولی برگشتیم به 1360 !!
#هزینه_سازش
با پدرم رفتم سیرک، توی صف خرید بلیط؛
یک زن و شوهر با 4تا بچشون جلوی ما بودند.
وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه،
قیمت بلیط ها رو بهشون اعلام کرد،
ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد
و نگاهی به همسرش انداخت،معلوم بود
که پول کافی ندارد و نميدانست چه بکند...!
ناگهان پدرم دست در جیبش کرد
و یک اسکناس صد دلاری بیرون آورد
و روی زمین انداخت،سپس خم شد
و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد
زد و گفت: ببخشید آقا،
این پول از جیب شما افتاده!
مرد که متوجه موضوع شده بود،
بهت زده به پدرم نگاه کردو گفت:
متشکرم آقا...!
مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش
بچه هايش شرمنده نشود،
کمک پدر را پذیرفت،بعد از ينکه بچه ها
بهمراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدن
ما آهسته از صف خارج شدیم
و بدون دیدن سیرک به طرف خانه برگشتیم
و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم!
"آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم رفته بودم"
ثروتمند زندگی کنیم
بجای آنکه ثروتمند بمیریم!
انسانیت نهایت دین داریست.
از خاطرات چارلی چاپلین
اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب و رها شدن است.
مربی همیشه میگوید: "بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن، بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب".
شرط اول، همان دست و پا نزدن است.
گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشهای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب ... به زندگی ... بی خفگی.
تنسی ویلیامز / اتوبوسی بنام هوس
خدابیامرز پدربزرگم قبل مرگش کل فامیلو جمع کرد گفت: برین چوب بیارین، رفتیم چوب پیدا کنیم برگشتیم دیدیم مرده: /
سلام دوستی که آلان قوز کردی جلو مانیتور
و دستو گذاشتی زیرچونت
آره باتوهستم یه کم صاف بشین
آها صافتر صاف.....
یه دقیقه دستی که روموس بردار
یه دقیقه بردار کار دارم
برداشتی؟؟
خوب روبه خودت بگیر به کف دستت نگاه کن
قسمت موچت سمت چپشو نگاه کن
خوب نگاه کردی
یه کبودی می بینی(شایدم قرمزه)
ماهمه این نقطه مشترک وداریم تاحالا بهش فکردید!!!!
چند شب پیش نشسته بودیم
مادربزرگ گیر داده بود
که این کبودی چیه؟؟
که هم توداری هم مهدی وهم ساحل ومریم
ماهم یهو برگشتیم به کف دستمون نگاه کردیم
زدیم زیرخنده !
بعد من بایه حالتی گفتم :مامریضیم .مریض
تاحالا به این موضوع اینقد عمیق فکرنکرده بودم
واسه سلامتی معتادای اینترنت دعاکنید
گودزیلامون ۸ سالشه رفته بود پیش دکتر. بهش یه آمپول زده. برگشته خونه بهش میگم چطوری؟ میگه هیچی رفتیم دکتر باسنمو پنچر کرد برگشتیم.
آقا ما یه بار آخر هفته تصمیم گرفتیم با بروبکس بریم ویلای شمالمون
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه وسط راه یادمون اومد ما اصلا شمال ویلا نداریم برگشتیم!