اگه زیاد عصبانی میشی کتاب «نمیذارم کسی اعصابم را بهم بریزد» رو بخون. اگه احساس میکنی غمگینی کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» رو بخون. اگر بین دو راهی موندی کتاب «اثر مرکب» رو بخون. اگه استرس داری کتاب «من مضطرب» رو بخون.
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بریزد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
هوشنگ ابتهاج :
غم اگر به کوه گویم
بگریزد
و
بریزد .
. .
بعضی روزها هم آدم مایل است همهچیز را دور بریزد. حتی خودش را.
مخصوصا خودش را.
من یک زنم
همانی که اگر دلش بشکند
فریاد نمی زند
مشت به دیوار نمی کوبد
پشت سر هم سیگار دود نمی کند
فقط گاهی
ممکن است از سر ناسازگاری
شبی تا صبح اشک بریزد بی صدا
تا گل لبخندش برای فردا صبح
شکفته شود.
اصلاً بی هوا بیا
بیایی هوا میخواهم چکار؟!
نفس میخواهم چکار
بیایی...
کمی شعر می خواهم
کمی زانویت را
تا سر بگذارم رویش
چند دانه انگشت که موهایم را
به هم بریزد!!
و..
شیر که جوش آمد، شروع میکند به سرریز شدن، اگر به موقع برسی و قبل از اینکه از دهانهی ظرف، بیرون بریزد شعلهاش را کم کنی و به موقع آن را هم بزنی، دیگر نه سرریز میشود، نه به مرز سرریز شدن میرسد.
در زندگی هم, آدمها به موقعش نیاز به محبت و توجه ما دارند. که اگر به موقع و در همان زمان طلایی حضور داشتهباشیم و به موقع، حرفهایی که باید را بزنیم، آرام میگیرند و درد از آستانهی طاقت فراتر رفته را با نیروی عشق، مهار میکنند، تا مرز از کوره در رفتن و فروپاشی پیش نمیروند و باز میگردند به نقطهی ثبات روانی و احساس غنای درونی، مانع از احساس بیپناهی و اندوهشان میشود.
به موقع حضور داشته باشیم و به موقع، حرفهایی که باید را بزنیم و به موقع برای دوست داشتنِ آدمها اقدام کنیم...
نرگس_صرافیان_طوفان
. .
.
آمد از راه بهار
بُقچه ی شادی و امید به دست
کوله یِ سبزی و آرامش و لبخند به دوش
رنگ آورده بپاشد در شهر
عشق آورده بریزد همه جا
شب به پایانِ خودش نزدیک است ..
#نرگس_صرافیان_طوفان
♡
حرف بزن
صدایت را دوست دارم
بگو،فقط بگو
در آغوشم بگیر و در گوشم
از ماندن بگو
از دوستت دارمهایی که از شنیدنش
دلم بریزد
مرا در آغوش بگیر
و بگذار صدای قلبت آرومم کنه
. . .
جهنم شبی ست...
که از در و دیوارش خاطر بریزد
و
خوابت نبرد!!
پاییز باشد وکسی نباشدپا به پای دلت دیوانگی کند وشانه به شانه ی بغضت ببارد
دست به دستت
پس کوچه های خیالت را قدم بزند؛
پاییز باشد وکسی نباشدتو را به موسیقی باد و باران به آواز و رقصِ برگها دعوت کند مقابلت بنشیند
برایت چایی بریزد
فالِ حافظ بگیرد
و به فالت از ته دل بخندد؛
پاییز است...!
فکری برای آمدنت نمیکنی...!؟
لیلا مقربی