بگیر دست مرا ...
تا تب تو را بسرایم...
تو را تپندهتر از نبض واژهها بسرایم...
نپرس تازه چه داری ...
که هر دقیقه که هر آن...
بگیر دست مرا و بخواه تا بسرایم ...!
.محمدعلی بهمنی
.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بسرایم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بگذار که بر شاخهی این صبحِ دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم ...
#فریدون_مشیری
- بگیر دستِ مرا تا تو را بسرایم
تو را تپنده تر از
نبضِ واژهها بسرایم..
#محمدعلی_بهمنی
هزاران نفر چشمانشان به قلم من است
و بی حوصله تر از آنند
که یک خاطره را در چند شعر بخوانند
بیا..
میخواهم کمی شعر نو بسرایم
#دنیا_کاف
سازم بشکست آخر از آهنگ صدایت
ای دوست کجایی که دلم کرده هوایت
دیگر تو چرا وا نکنی پنجره ها را
کز راه هوا بوی گل آید ز سرایت
از کوچه ی ما همچو نسیمی گذری کن
می میرم اگر کم بشود مهر و فایت
چنگم شود آشفته سه تارم بنوازد
وقتی بسرایم غزلی تازه، برایت
بی تابم و یک لحظه ی آرام ندارم
بازآ که بیاویزم از آن زلف، رهایت
حیران شدم ای گل که چرا قدر ندانی
با این همه حسنی که چنین داده خدایت
روزی که عسل، گوشه ی چشمی بنمایی
برخیزم و یکباره کنم جان به فدایت
کلماتم را در جوی سحر میشویم
لحظههایم را در روشنی بارانها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بیدغدغه بیابهام سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون با تو بیپرده بگویم
که تو را دوست میدارم تا مرز جنون
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی!
کلماتم را
در جوی سحر میشویم
لحظههایم را
در روشنی بارانها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بیدغدغه بیابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بیپرده بگویم
که تو را
دوست میدارم تا مرز جنون