.
درپیچ و تـاب زُلـف تـو
تابَـم ز دسـت رفـت ♡
#رضا_بغدادی
.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بغداد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
روزی جُنید بغدادی نزد حلّاجالاسرار شد و گفت: «من دیر زمانیست که عاشقِ کسی شدهام امّا نتوانستم به او بگویم. چه کنم؟»
ایشان دستی به ریشش کشید و گفت: «عاشق نیستی جُنید. عاشق، هر که باشد، نگفتن نتواند.»
ابوبکر بغدادی یبار دیگه بمیره مسدود میشه باید بره بانک
توئیت
روزی بهلول نزد قاضی بغداد نشسته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد. بهلول به قاضی گفت: جناب قاضی! کلنگت افتاد آن را از زمین بردار. قاضی به مسخره گفت: واقعا اینکه میگویند بهلول دیوانه است صحیح است، آخر (این) قلم است نه کلنگ.
بهلول جواب داد: مردک! تو دیوانه هستی که هنوز نمیدانی با احکامی که به این قلم می نویسی خانه های مردم را خراب می کنی، تو بگو این قلم است یا کلنگ؟
زندگانی و حکایات بهلول عاقل/ #احمد_مهجوری #صادق_طالبی_مازندرانی
آورده اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او. شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.
شیخ پیش او رفت و سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داد و پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می کنی؟ عرض کرد آری.
بهلول فرمود طعام چگونه می خوری؟ عرض کرد اول «بسم الله» می گویم و از پیش خود می خورم و لقمه کوچک برمی دارم، به طرف راست دهان می گذارم و آهسته می جوم و به دیگران نظر نمی کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی شوم و هر لقمه که می خورم «بسم الله» می گویم و در اول و آخر دست می شویم.
بهلول برخاست و فرمود تو می خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی دانی و به راه خود رفت.
مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید. بهلول پرسید چه کسی هستی؟ جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی داند.
بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. سخن به قدر می گویم و بی حساب نمی گویم و به قدر فهم مستمعان می گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می کنم و چندان سخن نمی گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.
بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی دانی. پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او کار است، شما نمی دانید.
باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب می شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (ص) رسیده بود بیان کرد.بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی دانی. خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی دانم، تو قربه الی الله مرا بیاموز.
بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.
جنید گفت: جزاک الله خیراً! و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود، هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد و در خواب کردن، اینها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد بشری نباشد..
ﻣﯿﮕﻦ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮ ﭘﯿﺞ ﺩﺍﻋﺶ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ . . . . . ﺍﯾﻦ ﻣﻠﺪﻭﻡ ﺑﯽ ﺟﻨﺎﻩ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺍﻟﻦ ... ﻧﺠﻨﺪﺷﻮﻥ ... ﺑﻪ ﺍﯾﻼﻥ ﻣﺎ ﮐﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺟﺘﻪ ﺑﺎﺟﯿﻦ ... ﺧﻮﻭﻭﻭﻭﻭﺏ ... ﺁﻓﻠﯿﻦ ﭘﺴﻼﯼ ﺧﻮﺟﻞ ﻣﺠﻮﻝ . . . ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺑﻮﺑﮑﺮ ﺑﻐﺪﺍﺩﯼ ﻟﻌﻨﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﺍﻋﺶ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻣﻨﺖ 27 ﺿﺮﺑﻪ ﭼﺎﻗﻮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ خخخخ
چشم هاي تو قهوه ي ترک است ، ابروانت هواي کردستان
خنده هايت کلوچـه ي فومن ، گريه هاي تــو چــاي لاهيجان
ساحل انزلـي ست چشمانت ، مـــوج ها آبروت را بردند
تن داغ تو ماسه ي درياست ، توي گرماي ظهر تابستان
اي درخت مبـــارک نارنـــج ، تــو چــراغ محــله ي مــــايــي
مرد همسايه ي شما دزد است شاخه ات را براي من بتکان
مثل اخبار تازه مي ماني كه به چشم كسي نيامده اي
نكند ناگهـــان يكي برسد برساند تــــو را به گوش جهان
خبــر قتل عام آدم ها صبــح يک روز در مزارشريف
خبر يک تصادف خونين عصر يک روز جاده ي تهران
خبــر دستگيــري صدام مثـــل يک انفجـــار در بغداد
خبر دستگيري يک صرب توي شبه جزيزه ي بالكان
آن چنان تشنه ام اگر بدهند آب هاي مديترانه كم است
خبـــر چند شاخــــه ي زيتــــون خبــــر انتفاضـه و لبـنان
مستي و مي روي به جانب چپ، مستي و مي روي به جانب راست
گــــاه مثل مقاله اي در شـرق گـــاه چـــــون سرمقاله ي كيهـــــان!!
ماه مرداد بي تو مي گذرد حيف اين هفت تيـر خالي نيست
من خودم پيش پيش مي ميرم ديگر اين قدر ماشه را نچکان
امسال سخت ترین ماه رمضانی هست که مسلمین میگذرانند
نه فانوسهای قاهره روشن است
نه بلندگوهای دمشق اذان می گوید
بازارهای بغداد بسته شده
قدس هنوز در اسارت بسر میبرد
غزه یکسره بمباران میشود
سامرایشان در خطر است
راه کربلا به رویشان بسته شده و...