Я ожидал, что ты поймешь, а не я

توقع داشتم بفهمی نه اینکه من بفهمونم

.࿐

نصف زندگیم صرف این شد که به آدمای مهمِ زندگیم بفهمونم
با من نجنگ من دشمنت نیستم …!

‌‎درستش این بود که خودت بفهمی، نه که من
بفهمونمت...

باید یه روز بشینمو بارها
اینوواسه خودم تکرار کنم
باید اینو به خودم بفهمونم که
"قرار نیست
هرآدمیو که دلم خواست و دوسش داشتمو
به دست بیارم"
چون در غیر این صورت
تنها کسی که نابود میشه خودمم:)                                                            


. .

My expectation was to understand you, not me to understand you!

توقع داشتم بفهمی، نه اینکه بفهمونم!

‌‌‌‌‌‌.࿐

نصف زندگیم صرف این شد که به ادمای مهم زندگیم بفهمونم من دشمنت نیسم با من نجنگ!

من برای اینکه چیزی از خودم
‏به تو بفهمونم
‏جز چشمام چیزی ندارم...

یکی از مشکلاتم تو رابطه این بود که نمیتونم بفهمونم به طرف وقتی با یکی هستی اون هویت مستقل داره و میتونه واسه خودش جدا تصمیم بگیره و تو نباید تو همه چی دخالت کنی.

شاید مقصر منم که نمیتونم بهت بفهمونم چقد دوست دارم

من بلد نبودم چجوری بفهمونم
دوست دارم
ولی امیدوار بودم خودت بفهمی