کپشن های مربوط به بقدر

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بقدر

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

" یقدر الله الجمیع بقدر ما یقدر قلبه کم أنت یستحق ؟ "

خدا به هرکس اندازه "قلبش" بها میده
چند می‌ارزی ؟ .🫀

حال من تماما به #تُ بستگی دارد
به خیالت ،
آمدنت ،
بودنت ،
ماندنت...
و به هر فعلی که #تُ را به من
وصل کند...
مرز میان احوال من و یاد #تُ بقدری
باریک است
که تنها ذره ای از خاطرت کافیست تا
حالم دیدنی ترین شود...

‏یه زمانی از وابستگی میترسیدم ولی الان دلم میخواد یکی باشه بقدری بخوامش که اگه مجبور بودمم نتونم ترکش کنم

زندگیم بقدری یکنواخت و تکراریه که اگه فردا بجای روز جدید دوباره امروزم رو زندگی کنم متوجه چیزی نمیشم

برای سفر به اصفهان رفته بودم . کنار سی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد . دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد . به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم . بلافاصله به سویم حـرکت کرد . در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد . بچه آمد و شکلات را گرفت . به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم . گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است . کار تو باعث میگردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند …

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

یقدر, الله, الجمیع, بقدر, قلبه, یستحق, هرکس, اندازه, قلبش, میده, میارزی, تماما, بستگی, دارد, خیالت, آمدنت, بودنت, ماندنت, فعلی, میان, احوال, بقدری, باریک, تنها, خاطرت, کافیست, حالم, دیدنی, ترین, زمانی, وابستگی, میترسیدم, الان, میخواد, باشه, بخوامش, مجبور, بودمم, نتونم, ترکش, زندگیم, یکنواخت, تکراریه, فردا, بجای, جدید, دوباره, امروزم, متوجه, چیزی, نمیشم, برای, اصفهان, رفته, کنار, نشسته, نگاهم, دختر, چهار, ساله, خارجی, افتاد, مادرش, اندکی, فاصله, گرفته, داشت, میکرد, چهره, زیبا, بانمکی, اختیار, دستم, اشاره, کردم, طرفم, بیاید, حالتی, جایش, تکان, نخورد, دیگر, نیامد, عادت, همیشگی, سمتش, گرفتم, احساس, برایش, دارم, بلافاصله, سویم, حرکت, همین, لحظه, پدرش, گویا, دورادور, مواظبش, بسرعت, شکلات, مخفیانه, مشتم, قرار, ایتالیایی, گفتم, اذیت, نداشتم, میدانم, مطمئنم, میخواستی, بازی, وقتی, مشتت, میکردی, میشد, اعتمادش, بیهوده, بوده, باعث, میگردید, دروغ, تجربه, عمرش, نکند,